آغاز رسالت زرتشت

20 2,595

در آن دوران دو گروه از مردم در فلات ایران به زندگی میکردند:
1. شهرنشینان: آنان به کشاورزی و پرورش گاو و گوسفند رغبت داشتند و زرتشت خود از این دسته از مردم بود. این دسته از مردم ماه , خورشید, ستارگان, باران, آتش و آب سرچشمه زندگی, را پرستش می کردند. خانواده را محترم می داشتند و از بیابان گردی و چادر نشینی پرهیز می کردند.

2. چادرنشینان و صحرا گردان: این دسته از مردم احشام و ستوران بسیار در راه خدایان دروغین قربانی می کردند. آنها خدایان فراوان قدیم یا گروه دیوان را پرستش میکردند. آنان به چپاول و غارتگری روزگار میگذرانیدند. زرتشت پیامبر این گروه را پیروان دروغ و پویندگان راه کژی می خواند, اما زرتشت با این وجود همواره از آن ها دعوت می کرد تا در جمع راستان وارد شوند.

در آن دوران مراسم قدیم آریایی ها یعنی فدیه دادن رسم باده گساری پاک و پرستش خدایان بسیار رونق داشت. هنگامی که زرتشت مردم را به راه سپندا و پرستش اهورا مزدا خدای یگانه و ترک آداب و رسوم غلط پیشین فراخواند, اولین کسی که دعوتش را پذیرفت و پیرو راستین و وفادارش شد, پسرعموی وی مدیوماه بود که تا پایان زندگی خویش در این راه گام برداشت و همیشه در مصائب و سختی ها زرتشت را کمک و یاری کرد .

به گفتۀ مورخان, زرتشت در غرب فلات ایران زاده شد و تا قبل از آن که احساس کند اجرا کنندۀ پیامبری شده است, به آرامی روزگار می گذرانید. زمانی که رسالت خود را اظهار کرد, روحانیان, ارباب نفوذ و نجبا که وی را بدعت گذار و رافضی می شمردند, به رایزنی پرداخته و تصمیم به تبعید وی گرفتند, چرا که انجام رسالت وی متضمن آن بود که قیود دست و پا گیر را بگسلد, اساس خرافات و موهومات آیین های بیخود را براندازد, مردم ایران را به راه راست و خوشبختی رهنمون سازد و افراد انسانی را از بندهای ستم و تعدی نجبا و روحانیان رها سازد. زرتشت ارادۀ آدمی را بسیار می ستود. خدایان و بت ها جز پاره سنگ ها و تکه چوب ها چیز دیگری نبودند و خداوند یگانه اهورامزدا بود که آدمیان را نیروی عقل و تمیز می بخشید.

با صدور دستور تبعید, زرتشت پیامبر چاره ای جز مهاجرت نمیدید. زرتشت با تحمل باد و طوفان و سرما و بوران کوه و دشت را درنوردید و به سرزمین پادشاهی گشتاسپ رسید. زرتشت به دیدار شهریار نائل آمد, دربارۀ آیین یکتا پرستی و پرستش اهورَمزداه با وی سخن های بسیار گفت و از او خواست تا به کیش زرتشت در آید. پاسخ گشتاسپ این بود که چنانچه زرتشت با کاهنان شهر به مناظره پردازد و بر آنان پیروز شود, به آیین نوین خواهد گروید. پس فردای آن روز گشتاسپ کاهنان را احضار کرد، کاهنان پس از آگاهی از قضیه، با زرتشت به مناظره پرداختند.

دیدار زرتشت با گشتاسپ

نتیجه این مناظره به سود زرتشت بود و از آن جایی که گشتاسپ هنوز در پذیرش این کیش جدید تردید داشت, وزیر خردمند خویش یعنی جاماسب را مامور رسیدگی به عقاید وی کرد. جاماسب که خود از بدو ورود زرتشت به قصر فریفتۀ اصول اخلاقی وی شده بود, جانب او را گرفت و گشتاسپ طبق پیمانی که بسته بود به آن کیش گروید و با پذیرفتن آن دو, مردم نیز آیین نویین را پذیرفتند و بدین ترتیب کیش مقدس زرتشت رفته رفته تمامی سرزمین ایران را فرا گرفت.

3.8 8 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
20 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x