دختران قوچان

1 591

به نام خدا

تاریخ ایران و جهان، ماجراهای زیادی دارد که ممکن است سهوا و یا عمدا به فراموشی سپرده شده باشد. ماجرای دختران قوچان و فروش آنها به ترکمانان از حکایتهایی است که یکی از دلایل قیام برای نهضت مشروطه شد ولی بعد از تشکیل مجلس با وجود پافشاری بعضی از نمایندگان در قبال آنها، هیچ اقدامی نشد.

البته برای چند نفر جریمه نقدی در نظر گرفته شد ولی دختران به فروش رسیده، هیچ گاه به وطن بازنگشتند. تعداد این دختران، در هرروایتی متفاوت است؛ دویست و پنجاه و پانصد دختر بیشترین تکرار را بین محققان دارد ولی تعداد واقعی آنها معلوم نیست.

نقطه آغاز این اتفاق هم مشخص نیست و تا به حال هیچ محققی آغازش را متوجه نشده است. وقتی این ماجرا برملا شد که چند سالی از این اتفاق ها می گذشت ولی تاریخ برملا شدنش برمی گردد به وقتی که حاکم خراسان، شخصی به نام غلامرضا خان آصف الدوله بود و حاکم بجنورد سالار مفخم.

آصف الدوله در همه منابع عصر قاجار، فردی ظالم و اجحاف کار معرفی شده که مردم از دستش امان نداشتند. خراسان در آن زمان قیمتی گزاف داشت و عواید آن برای حکومت، به دلیل زمین های حاصل خیز و راههای تجاری آن، بسیار زیاد بود. علاوه بر آن وجهه سیاسی و اجتماعی آن و وجود شهر مشهد برای زوار و تجار به اهمیت آن افزوده بود.

با فتوحات روسیه در شمال شرقی ایران، تجارت مشهد هم امنیت زیادی پیدا کرده بود و برای تجار وسوسه انگیز شده بود. در سایه این امنیت، تجارت خراسان با روسیه هم امکان پذیر شده بود. راه کاروانی تهران-مشهد هم امن شده بود و به اهمیت منطقه افزوده بود. علاوه بر اینها، راه آهنی که عشق آباد را به سمرقند وصل می کرد هم تجارت را افزایش داده بود.

اما سود و منفعت حاصل از آن برای حکومت بود و نه مردم خراسان. با اهمیت یافتن خراسان، بر مالیاتهای رعیت هم اضافه شد. البته نه مالیات بر زمین و درآمد، بلکه مالیات سرانه. مالیاتی که هم سهم مامور مالیات میشد و هم سهم حاکم شهر و هم حاکم ایالت و هم حکومت مرکزی.

در صورت کسری درآمد، حکومت مرکزی یقه حاکم ایالت را می گرفت، حاکم ایالت با حاکم شهر دست به گریبان میشد و حاکم شهر هم از مامور مالیات کسری را طلب میکرد. در نهایت مامور هم با رعیت بینوا طرف میشد و مالیات او را اضافه میکرد. رعیت هم مجبور بود این مالیات را به هر طریقی فراهم کند، این شد که ابتدا دارایی اش را فروخت و بعد هم دخترانش را.

قحطی و هجوم ملخ هم مزارع را بی حاصل کرده بود و بر وخامت اوضاع افزوده بود. از این تاریخ در روزنامه های مملکت چیزی به اسم دختر فروشی مطرح میشود. چراکه همه شخصیت های مذهبی، فرهنگ رفته، روزنامه نگار، وکیل و…با هم متحد میشوند برای مشروطیت.

ماجرا از این قرار بود که رعیت قوچان، از فشار مالیات، دختران خود را به ارامنه و ترکمانان می فروختند تا پول مالیات را تهیه کنند. این دختران یا برای کنیزی خریداری می شدند یا برای فحشا و یا برای رقص و آواز خوانی در دربار عثمانی و یا اهدافی دیگر. سن و سال این دختران به نه هم می رسد.

البته در یک اقدام تظلم خواهی، در زمان حاکمیت خسرو خان شجاع الدوله بر قوچان، مردم به تلگراف خانه رفتند و اعتراضشان را به گوش آصف الدوله رساندند. آصف الدوله هم شجاع الدوله را غزل کرد و به جای او پسرش امیرحسین را نصب کرد که بر وخامت اوضاع اضافه شد و مالیاتها زیادتر شد.

در این شرایط، عین الدوله وزیر شاه قاجار هم بر مبلغ مالیات افزود. نتیجه آن شد که ماموران مالیات خودشان مستقیما دختران قوچانی را خریداری می کردند و به ارامنه و ترکمانان با قیمت زیادتری می فروختند و سودی نصیبشان می شد.

بعضی از این دختران چندین بار خرید و فروش می شدند. دخترانی که هیچ کس از سرنوشتشان اطلاعی ندارد و در میان هیاهوی مشروطه از یاد رفتند.    

5 1 رای
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
17
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x