روشنک یا رکسانا شاهدخت هخامنشی و شهبانوی ایران ، دومین دختر کوروش بزرگ و شهبانو کاساندان بود که در سال ۵۴۳ پیش از میلاد در پارس چشم به جهان گشود . وی از خاندان هخامنشی ، دارای دین و مذهب مزدیسنا و خواهر کمبوجیه ، بردیا ، آتوسا و آرتیستون بود . او در سال ۵۲۲ پیش از میلاد درگذشت . در منابع یونانی روشنک به صورت رکسانا نوشته شده است.
« ازدواج کمبوجیه با رکسانا » هرودوت در مورد ازدواج کمبوجیه با خواهرش رکسانا می نویسد : با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس پیشینه نداشت ، برادر با خواهر خود ازدواج کند ، با این روی کمبوجیه به این فکر افتاد که بر خلاف دین و آئین پدران خویش ، با خواهر خود زناشویی کند . پس داوران شاهی را فراخواند و پرسید « آیا در پارس قانونی هست که اگر او بخواهد ، زناشویی میان خواهر و برادر را رَوامند سازد ؟ » داوران شاهی هر چند موفق نشده بودند ، قانونی پیدا کنند که چنین پدیده ای را قابل انجام سازند ولی قانونی یافتند که به فرمانروای ایران اختیار می داد ، به آنچه دلخواه اوست ، رفتار کند . بدین ترتیب داوران بخاطر ترس و بیمی که از کینهٔ کمبوجیه داشتند قاعده ای تازه پدید آوردن ، و جان خود را از خطر نجات دادند . زناشویی با محارم در بعضی خاندان های پادشاهی باستانی ، برای نگهداری خون و مالکیت فراگیر بوده است و عیلامیان و مصریان و تایلندی ها و غیره ، این آیین و هنجار را داشته اند . این داستان کمبوجیه نشان می دهد که پارسیان در آن دوران از این آیین و هنجار ناراضی بوده اند . گمانی نیست که ایرانی ها بعد از پیروزی بر مصر پیوند و پیوستگی بسیاری با این کشور داشته اند . چه بسا از آن زمان در پیروی و اطاعت از مصری ها بعضی از اعضای خاندان شاهی چنین کاری را انجام داده و بعد از آن موبدان را مجبور و ناچار نموده اند که فرمان به روا و جایز بودن آن داده باشند . از گفتهٔ هرودوت بر می آید که قبل از کمبوجیه چنین قانون و هنجاری که زناشویی با خواهر را جایز دانسته باشد ، در ایران نبوده است .
« روایت یونانی از مرگ رکسانا » هرودوت می نویسد : مثل سرگذشت بردیا راجب مرگ خواهر وی رکسانا نیز دو حکایت گفته شده است . یونانی ها دربارهٔ مرگ رکسانا می گویند که کمبوجیه روزی توله سگی را با شیربچه به جنگ انداخت و خواهرش ( همسرش ) شاهد آن صحنه بود . توله در حین مبارزه به کلی درمانده و مغلوب شد . وقتی برادر تولهٔ که ناظر آن صحنه بود نگران برادرش شد ، زنجیر پاره کرد و به یاری برادر درمانده خود شتافت ، دو توله با یاری هم شیربچه را از پای درآوردند . کمبوجیه از تماشای آن صحنه مسرور و شادمان گشت اما خواهرش که در کنارش نشسته بود به گریه افتاد . کمبوجیه که اشک وی را دید ، دلیل آن را پرسید و رکسانا جواب داد که بی اختیار یاد بردیا افتاده است که کسی را یار و غمخوار نداشته است ، بنا بر گفته یونانیان این ماجرا و خشم کمبوجیه باعث مرگ خواهرش شد .
« روایت مصری از مرگ رکسانا » هرودوت می نویسد : از طرف دیگر مصری ها می گویند ، برادر و خواهر بر سر سفرهٔ غذا نشسته بودند . در آن حین رکسانا بوته ای کاهو به دست گرفته ، بعد از کندن برگ های آن ، از برادرش ( همسرش ) پرسید « این کاهو با برگ خوشایند تر است یا بی برگ ؟ » کمبوجیه گفت « با برگ را بیشتر دوست دارد . » خواهرش بیان کرد که « وی نسبت به خاندان کوروش مثل این کاهو رفتار و آنرا لخت و عریان کرده است . » کمبوجیه از حرف وی برآشفته و عصبی شده و لگدی بر پهلوی وی زد و چون بانو رکسانا باردار بود ، موجب سقط جنین شد و متعاقب آن رکسانا نیز درگذشت .
تارنمای تاریخ پارسی تنها یک وبسایت تاریخی ،ادبی و فرهنگی می باشد، و هیچگونه مقصود سیاسی را دنبال نمی کند! تمام مطالب منتشر شده این سایت بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد… در صورتی مشاهده هرگونه محتوا خلاف قوانین، آن را از طریق ایمیل زیر به ما گزارش کنید تا محتوا مسدود شود!
روابط عمومی: parshistory.com@gmail.com
تمامی حقوق این تارنما (محتوا و عکس و پوسته) متعلق به "تاریخ پارسی" می باشد و استفاده از آنان در سایت های دیگر تنها با ذکر نام تاریخ پارسی و لینک آن مجاز است.