موزا یا موسا ، مشهور به تئا موزا ، شهبانوی حاکم شاهنشاهی اشکانی از سال ۲ قبل از میلاد تا ۴ میلادی بود . او در واقع برده ای رومی بود که به وسیله آگوستوس ، فرمانروای روم ، به عنوان تحفه به دربار فرهاد چهارم اشکانی فرستاده شده بود . موزا به سرعت در دربار پیشرفت کرد و به ملکه و همسر مورد علاقه فرهاد چهارم مبدل شد و از شاه فرزندی به نام فرهادک (فرهاد پنجم) را به دنیا آورد .
او در سال ۲ قبل از میلاد ، همسرش فرهاد چهارم را مسموم کرد و به همراه فرهادک بر تخت سلطنت نشست .
آن دو بعد از ۶ سال سلطنت مشترک به وسیله بزرگان و روسای اشکانی برکنار شدند و به روم فرار کردند .
پس از آنها ارد سوم به جای آنان بر تخت سلطنت نشست.
موزا حدود ۳۰ سال در ایران بود . او اولین و یکی از سه زن حاکم وحکمران بر ایران در طول تاریخ ایران است ؛ دو زن دیگر دو خواهر از خاندان ساسانی در قرن هفتم میلادی به اسم های بوران دخت و آزرمی دخت هستند .
موزا همچنین اولین بانو در تاریخ ایران میباشد که نقشش بر سکه ها زده شده و نیم تنه اش با تاج شاهی درست شده است .
در پشت سکه های متأخر فرهاد پنجم (فرهادک) تصویر واضحی از مادرش ، موزا ، با یک نوشته دایره ای شکل با عنوان «آسمانی» دیده می شود که با نوشته های دیگر مربعی شکل که در آن دوران در سکه های اشکانی متداول بود ، متفاوت است و نشاندهنده ی این است که آن دو حداقل مشترکاً حاکم بوده اند .
در سال ۳۸ قبل از میلاد پاکور یکم ، پسر شاهنشاه ارد دوم ، در جنگ کوه گنداروس بعد از شکست از سپاهیان رومی ، به قتل رسید . شاه که عمیقا از به قتل رسیدن پسر خود ناراحت واندوهگین بود ، از سلطنت کناره گیری کرد و تاج و تخت را به پسر دیگر خود ، فرهاد چهارم ، واگذار کرد . در حدود سال ۳۴ قبل از میلاد فردی به نام تیرداد ، فرهاد را سرنگون کرد و به جای او بر تخت پادشاهی نشست اما فرهاد سریعا موفق شد با یاری و کمک عشایر سکایی حکومتش را باز پس گیرد .
تیرداد از کشور فرار کرد و با یکی از پسران فرهاد به روم پناه برد .
فرهاد در سال ۲۰ قبل از میلاد در پی مذاکراتی ترتیب آزاد شدن پسر ربوده شده خود را داد . رومی ها همچنین در برابر پس فرستادن او ، اسیران بازمانده از نبرد حران و چندین درفش لژیونری را دریافت کردند . برده ای ایتالیایی به اسم موزا به همراه آن شاهزاده ( پسر فرهاد ) به ایران فرستاده شد .
یوسف فلاوی ، تاریخ نویس رومی قرن یکم ،ادعایی مبنی بر ازدواج موزا با پسرش دارد ، اما مدارک و شواهدی وجود ندارد که ادعای یوسف را تایید یا رد کند .
شواهد موثقی مبنی بر ازدواج بین والدین و فرزندان چه در دوران اشکانیان ، و چه در دوران هخامنشیان ، پیشینیان ایرانی آنها ، وجود ندارد .
تاریخ نویس معاصر خوآن ام ، ادعای یوسف را گمراه کننده می خواند و با اشاره به شباهت های زیاد آن با داستان سمیرامیس ، شهبانوی آشور ، نتیجه میگیرد که داستان یوسف فلاوی از موزا به احتمال بسیار زیاد از یک داستان عامیانه نشأت گرفته شده است .
لئوناردو گرگوراتی ، نیز تاریخی بودن گزارش یوسف را زیر سوال می برد و آن را «شبه تاریخی» می خواند .
وی (لئوناردو گرگوراتی ) ادعا می کند که یوسف «برای ثابت کردن ضعف نهادی اشکانیان ، نقشی خیالی برای زنان اشکانی» ایجاد کرده است .