برای توضیح این مطلب که هیتلر پیشوای آلمان چه نقشه ای برای ایران در سرش میپرورانید، و چرا به آن اندازه به ایران بها میداد و چرا روابط بسیار حسنه ای با دربار ایران داشت… ابتدا به کمی قبل تر از آن زمان یعنی به جنگ جهانی اول می پردازیم.
در جنگ جهانی اول و نیاز شدید آلمان به مواد خام اولیه و سوخت برای کارخانه های عظیمش همه افکار خود را معطوف به بازار های نوظهور ازجمله خاورمیانه کرده بود. از جمله کارهایشان میتوان به تاسیس بانک در فلسطین یا ترکیه یا احداث خط راه آهن بغداد برلین برای نزدیک شدن به خاورمیانه بود. در همین اوان بود که تمام توجه ایشان به ایران معطوف شد و این مصادف بود با کشف نفت در ایران در زمان مظفرالدین شاه.
آلمانی ها از آنجایی که می دیدند نفوذ انگلیس و شوروی در ایران بسیار زیاد است، تصمیم گرفتند که پیشنهاداتی از جمله تاسیس راه آهن و بانک و …. را به دربار ایران بکنند. ولی نفوذ بیش از حد انگلیس و شوروی این اجازه را به آلمان نداد تا وارد رابطه اقتصادی با ایران شود. یکی دیگر از دلایلی که باعث شد آلمانی ها وارد رابطه اقتصادی با ایران نشوند نا امن بودن ایران بود چرا که در اواخر دوره قاجار عملا در هر گوشه از ایران یک حاکم علم طغیان برافراشته و سودای جدایی از ایران را در سر می پرورانیدند و بیشتر آنها زیر نظر انگلیس بودند.
به پادشاهی رسیدن رضا شاه
پس از سقوط سلسله قاجار و تاسیس سلسله پهلوی، و پایان جنگ جهانی اول، دربار ایران برای بهتر کردن اوضاع اقتصادی به نوعی میخواست که از آلمان الگو برداری کند چرا که آنان دیدند که آلمان در جنگ جهانی اول نابود شد .ولی به سرعت اوضاع اقتصادی اش خوب و حتی بهتر از جنگ شده است. پس تصمیم به درخواست کمک و به نوعی استفاده از افراد زبده آلمانی در ایران می شوند.
رابطه رضا خان با آلمانی ها
رضا خان پیش از رسیدن به قدرت، مسئول حفاظت از چندین سفارت از جمله سفارت آلمان در ایران بود که با آلمانی های سفارت، رابطه بسیاری خوبی داشت و همین باعث شد که حس خوبی نسبت به آلمانی ها داشته باشد و دربار ایران تمایل زیادی به استفاده از مستشاران آلمانی در ایران نشان داد. که آلمان نیز با توجه به علاقه اش به ایران پذیرفت و انجمنی با نام ایران-آلمان تشکیل می شود و رابطه ایران با آلمان از نظر صادرات و واردات بالا میگیرد و اقتصاد ایران رو به بهبود میرود.
ولی چندین سال بعد این رابطه رو به تیرگی می گراید و این مصادف می شود با روی کار آمدن آدولف هیتلر.
به قدرت رسیدن هیتلر
در سال 1310 خورشیدی هیتلر صدر اعظم آلمان می شود و اوضاع اقتصادی آلمان را تا حدود بسیار زیادی بهبود می بخشد و هیتلر نیز همانند دولت قبلی و با توجه به شعار خود یعنی نژاد آریایی، تصمیم به وارد شدن به بازار خاورمیانه میگیرد و در سال 1313 بار دیگر روابط ایران و آلمان از سر گرفته می شود و آلمانی ها قول میدهند که تا 4 سال آینده ایران را صنعتی کنند.
آغاز جنگ جهانی دوم و درخواست کمک آلمان از ایران
در سال 1317 و آغاز جنگ جهانی دوم، ایران اعلام بی طرفی می کند ارتش آلمان تمایل داشت که ایران با توجه به روابط حسنه اش با خود، در جنگ همراه آلمانی ها و نیروهای متحدین باشد. هیتلر حتی قول داده بود که در صورت پیروزی در جنگ آلمان برخی از مناطق از دست رفته ایران را در زمان قاجار، (که توسط دولت های شوروی و انگلیس از ایران جدا شد ) را به ایران واگذار میکند. ولی دربار ایران با وجود تمایل رسما اعلام بی طرفی کرد.
ارتش شکست ناپذیر آلمان نازی
پس از پیروزی های فراوان و تصرف اروپا توسط هیتلر و ارتش آلمان و خارج کردن شمال آفریقا را از چنگ انگلیسی ها سر و صدای بسیار زیادی در آن زمان در دنیا به راه انداختند به طوری که همه ارتش آلمان را شکست ناپذیر می پنداشتند.
ایشان 3 سال یعنی تا حدود سال 1320 شکست ناپذیر می نموندند تا جایی که در عمق سرزمین شوروی یعنی تا مسکو پیش رفتند ولی سرمای شدید منفی 50 درجه باعث شد که نیروهای آلمانی عقب نشینی نمایند.
جهنم استالینگراد و برگشتن ورق به نفع متفقین
پس از ناکام ماندن آلمانی ها در تصرف مسکو، هیتلر دچار اشتباه شده و بر خلاف نظر ژنرال هایش که اصرار به حمله مجدد به مسکو را داشتند، فرمان حمله به شهر استراتژیکی استالینگراد را صادر کرد.
هیتلر برای یکسره کردن کار شوروی، نیروهای زبده آلمانی یعنی ارتش ششم را که زبده ترین ارتش آلمان بود را به سوی استالینگراد گسیل داشت. این سپاه همان سربازانی بودند که سراسر فرانسه را در 42 روز به زانو درآورده بودند و از همه لحاظ جنگ دیده و کاربلد بودند.
ارتش های آلمان کار حمله را به خوبی آغاز کردند ولی پس از چند ماه و فرا رسیدن زمستان، متوقف شدند. تصرف شهر استالینگراد برای آلمان ها وضعیت بسیار عجیبی بود چرا نیروهای آلمان بیش از 80% از شهر استالینگراد را تصرف کردند ولی موفق به تصرف کامل آن نمی شدند اما در اینجا نیز سرمای سوزناک روسیه بار دیگر به کمک روس ها آمده به طوری که همه مهمات و تانک های ارتش آلمان یخ زده و حتی اسلحه های ایشان نیز به دلیل سرمای زیاد کار نمیکرد.
نیروهای آلمانی که در سرما گرفتار شده بودند و حتی ایشان به دستور مستقیم پیشوا، اجازه عقب نشینی نیز نداشتند و به همین دلیل محاصره شده و نابود شدند و این نقطه عطفی بود بر آغاز شکست های پی در پی آلمان و متحدین.
پیام هیتلر به دربار ایران
پیش از گرفتار شدن ارتش آلمان در استالینگراد، هیتلر توسط ژنرال مایلر به دربار ایران نامه زده و نوشت راه آهن و پل ورسک را منفجر شود که متفقین نتوانند نیرو و غذا به سربازان روسی برسانند تا آلمانیها در این زمان فرصت کافی برای نابودی استالینگراد را داشته باشند.
در عوض برای قدر دانی این کار پل و راه آهن های بهتر و زیادی توسط آلمان پس از پیروزی آلمانی ها در جنگ برای ایران ساخته خواهد شد.
دربار ایران در جواب گفت که ایران کشوری بی طرف است و همه راه آهن ها و پل ها با پول خود دولت ایران ساخته شده و هیچ کشور بیگانه ای اجاره ورود به ایران را ندارد، و پاسخ منفی به آلمانی ها درمورد تخریب راه آهن و پل ها را داد. همین پاسخ دربار ایران باعث شد که رابطه ایران و آلمان به کلی خراب شود.
ایران پل پیروزی
اما نیروهای متفقین بدون توجه به بی طرفی دولت ایران به ایران حمله کرده و آن را تصرف کردند و همانطور که هیتلر پیش بینی کرده بود راه آهن و پل ورسک باعث کمک رسانی به نیرو های گرفتار شوروی شد و متنفین اسلحه و محمات و آذوقه را از طریق ایران به سوی جنوب روسیه ارسال کردند که باعث شکست آلمانی ها در استالینگراد شدند.
در سایت مؤسسه پژوهشی معاصر هم آمده که رضاشاه تا آخر عمر حسرت می خورده که چرا پل را خراب نکرد و اجازه استفاده از آن را به متفقین داد.
سرچشمه: سیاست خارجه آلمان و ایران
نظر خوانندگان گرامی
در صورتی که این مطلب را تا اینجا خوانده اید خوش حال می شویم که نظرتان را در مورد جنگ جهانی دوم، و اینکه آیا ایران آن زمان به متفقین می پیوست چه اتفاقاتی می افتاد و یا دربار ایران پیشنهاد هیتلر را در رابطه پیوستن به متحدین را قبول می کرد چه وقایع ای ممکن بود برای ایران آن زمان پیش بیاید؟
لطفا نظراتتان را در زیر همین صفحه در بخش کامنت ها بیان نمایید.