بررسی دلایل سقوط هخامنشیان پس از 2356 سال

18 8,201

شاید به این فکر کرده اید که علت سقوط هخامنشیان چه بود؟ چه طور امکان دارد که بزرگترین امپراتوری جهان یعنی امپراتوری هخامنشیان در مقابل یونانیان به زانو در آمده و به آن سرعت از هم بپاشد؟. اگر بخواهیم نگاه بی طرفانه و دقیقی بر این موضوع بیفکنیم یعنی دلایل شکست ارتش ایران در مقابل یونانیان را پس از 2356 سال مورد نقد و بررسی کنیم، در میابیم که جلوگیری از سقوط و شکست دادن یونانیان آن قدر هم سخت نبوده و ایرانیان اگر کمی حمله اسکندر را جدی می گرفتند و اگر خیانت های خودی صورت نمی گرفت، شاید اوضاع به گونه ای دیگر رقم می خورد و حتی جهان امروز نیز به گونه ای دیگر می بود.

امپراتوری بزرگ و غیر قابل شکست ولی فقط در ظاهر!
در سال های واپسین عمر سلسله هخامنشی، که در ظاهر بسیار بزرگ و قدرتمند و شکست ناپذیر به نظر می رسید ولی از درون بسیار آشفته و بی نظم و درگیر خیانت ها و دسیسه های درباریان و اشراف زادگان بود. به گونه ای که این خیانت کاران کار را تا جایی پیش برده بودند که شاه ایران را ایشان تعیین میکردند و درباریان به چندین دسته تقسیم شده بودند و همین موضوع باعث شده بود تا چند دستگی در دربار به این بی نظمی های کشور دامن بزند و برخی از شهرها و ایالات ایران نیز از این موضوع آگاه بودند و امیدی به دربار و کمک ایشان نداشتند در مقابل حمله اسکندر بدون جنگ شهر ها را تسلیم میکردند و یا شهرهایی که خراج گذار ایران بودند و آرزوی رهایی از دولت ایرانیان را داشتند نیز با توجه به ضعف دربار خود را تسلیم می کردند تا ضربه ای به دولت مرکزی زده باشند. برای مثال سرزمین مصر و مردم آن در جنگ با اسکندر هیچ مقاومتی نشان نداده و اسکندر را نجات دهنده خود دانسته و بدون جنگ تسلیم ایشان شدند. این تسلیم شدن ها باعث جری شدن و روحیه گرفتن اسکندر و سربازان یونانی و مقدونی میشد و همین موضوع باعث شد که در جنگ های آینده بسیار مقاوم باشند و به راحتی شکست نخورند.

ارتش بزرگ ولی بی انگیزه داریوش سوم
همانطور که شاید بدانید سپاه اسکندر در طول فتح ایرانی به آن پهناوری فقط و فقط 3 بار با سپاه اصلی ایران به طور جدی وارد جنگ شد. جنگ نخست جنگ گرانیک یا گرانیکوس بود که به دلیل کشته شدن سپهرداد، سردار سپاه ایران که مردی دلیر و جنگجو بود، به نفع اسکندر تمام شد. در ادامه نیز داریوش سوم با سپاهیان بسیاری به مقابله با اسکندر شتافت ولی در جنگ ایسوس و گوگمل (نبرد گوگمل واپسین حرکت داریوش) از اسکندر شکست یافت. دلایل شکست نیز این بود که شاید بهتر بود داریوش سوم خودش به جنگ اسکندر نرود چرا که در صورت شکست احتمالی سپاه باید کسی در پایتخت حضور داشت تا سپاه را پشتیبانی کند، ولی داریوش سوم دچار این اشتباه شد و خود شخصا به میدان نبرد پا گذاشت. اشتباه دیگر داریوش سوم این بود که سپاه بسیار بزرگی از نژاد ها و از ایالت های مختلف جمع آوری کرده بود که وابستگی چندانی به داریوش سوم و امپراتوری ایران نداشتند و به نوعی مزدور به حساب می آمدند و داریوش در این زمان خطیر به نوعی به نصیحت بزرگان پیش از ایشان یعنی داریوش بزرگ گوش فرا نداد که داریوش بزرگ همواره به جانشینان خود تاکید میکرد که هیچ گاه در جنگ های دفاعی از سربازان خارجی و غیر ایرانی استفاده نکنید، چرا که وابستگی چندانی ندارند ولی چنانچه سربازان از پارسیان یا ماد ها یا پارتیان باشد وابستگی قلبی و درونی به شاه و سرزمین و مردمانشان دارند و هیچ گاه در جنگ از خود سستی نشان نمیدهند چرا که نیک میدانند در صورت لغزش و شکست، جان و مال ناموس و کشورشان در خطر خواهد بود.

چرا امپراتوری های ایران در عین ناباوری از دشمن های کوچک شکست های سهمگین خورده اند؟!
شاید شکست هخامنشیان از یونانیان به نوعی شبیه به شکست غم انگیز ساسانیان از اعراب باشد چرا که این دو شکست بزرگ و شرم آور از چندین لحاظ (اگر نگوییم از همه لحاظ) شبیه به هم هستند یعنی دلایل شکست چیزی جز خیانت خودی ها و دست کم گرفته شدن دشمن و خیانت سپاهیان نبوده است. پس این نکته را میتوان دریافت که ایرانیان حتی پس از گذشت بیش از 1000 سال باز هم به شیوه ای که هزار سال پیش به خاطرشان شکست خورده بودند، بار دیگر در زمان ساسانیان و در زمان یزدگرد سوم نیز با همان شیوه و روش، شکست ننگین و غیر قابل جبرانِ دیگری خوردند.


در اینجا ما در سال 2022 میلادی و پس از 2356 سال مبدا را جنگ گرانیک قرار میدهیم و پس از نخستین شکست نیاکانمان از یونانیان، دلایل این شکست ها را چنین میدانیم، هر چند که ضرب المثل معما چون حل گشت آسان شود، در اینجا به نظر ما برسد ولی باز نیاز داریم این دلایل را برشماریم چرا که شاید در ژن ما اقوام ایرانی چنین است که هیچ گاه از شکست های خود به غیر از چند مورد انگشت شمار، درس و تجربه نگرفته ایم. پس برای این شکست ما 4 دلیل بزرگ زیر را دلیل های شکست هخامنشیان از اسکندر میدانیم :

1- خیانت درباریان : همانطور که دیده ایم درباریان خیانت کار اردشیر سوم هخامنشی، که شاهی جنگ دیده و با تجربه بود، را به قتل رساندند چرا که اگر او زنده می بود قطعا جنگ ها به گونه ای دیگر رخ میداد. این خیانت گران در زمان داریوش سوم نیز پادشاه وقت امپراتوری را به قتل رساندند و امپراتوری ایران همانند یک بدن بی سر شد که فتح ایران به دست اسکندر به راحتی هر چه تمام تر رقم خورد.

2-دست کم گرفتن دشمن: داریوش سوم و بزرگان و حتی مردم هیچگاه فکر نمیکردند که سپاهی از یونان،همان مردمان فقیر و بیچاره ای که با طلاهای ایرانیان با یکدیگر نبرد می کردند، بتوانند ارتش شکست ناپذیر امپراتوری ایران را شکست دهد و همین طرز فکر باعث شد که هنگامی که اسکندر مشغول فتح آتن و اسپارت و سراسر یونان بود، حتی خود داریوش سوم به درخواست کمک آتنی ها (از ایرانیان) برای جنگ با اسکندر پاسخ مثبت نداد و هنگامی این خطر را دریافت که دیگر دیر شده بود و اسکندر سراسر یونان را تصرف کده و آماده حمله به آسیا می شد. اگر داریوش به کمک یونانیان می شتافت این جنگ هرگز به آسیا سرایت نمیکرد و شاید این جنگ در اروپا، با شکست اسکندر، به سود ایرانیان/یونانیان تمام میشد.

3-بی تجربگی شاه و اطرافیان در جنگ دفاعی: شاید شکست در جنگ های ایسوس و گوگمل فقط و فقط به دلیل بی تجربگی شاه و سرداران ایران بود چرا که در صورت با تجربه بودن بزرگان ایران که در خانه میجنگیدند، به راحتی سپاه یونانی را محاصره و نابود می کردند. ارتش ایران پس از زمان خشایارشاه، جنگ های خویش را به صورتی نیابتی انجام میداد و با پرداخت طلا و به وسیله مزدوران یونانی امور را به سرانجام میرسانید و برای بیش از صد سال تجربه جنگ دفاعی را نداشتند و همواره به جای استفاده از سربازان پارسی در جنگ های دفاعی، از سربازان خارجی (که وابستگی قلبی به شاه و ایران همانند پارسیان نداشتند) در دو جنگ حساسِ دفاعی استفاده کردند.

4-خیانت شهر ها و ایالات ایران: بیشتر و شاید همه شهر ها به جز چند شهر انگشت شمار همانند شهر هالیکارناسوس و شهرهای فنیقیه که در مقابل اسکندر مقاومت کردند و همچنین مقاومت آریوبرزن سردار دلیر ایرانی، باقی ایالت های ایرانی بدون جنگ خود را تسلیم اسکندر کردند که همین موضوع باعث پیشروی چشمگیر اسکندر و سپاه یونان در زمان بسیار کمی شد.



خوانندگان می توانند دیدگاه هایشان را درباره شکست هخامنشیان از یونانیان در بخش دیدگاه ها بنویسند.
سرچشمه: تاریخ پارسی

4 20 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
18 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x