مریم بیگم ، سومین دختر شاه صفی ششمین پادشاه صفوی و آنا خانم بود . وی از شاهدخت های مشهور و نامی دوران صفویه است . او از خاندان صفوی و دارای دین و مذهب تشیع اسلام بود .
« زندگی نامه »
مریم بیگم در حدود سال ۱۶۴۰ در کاخ چهلستون اصفهان زاده شد . مادر وی آنا خانم شاهدختی گرجی تبار بود . وی تنها خواهر تنی شاه عباس دوم بود . او آموزش های خود را در نزد بهترین عالمان آن دوران دید . وی به دستور برادرش با صدر عامه پیمان زناشویی بست و بسیار مورد اذیت و آزار برادرش بود تا اینکه وی از دنیا رفت و مقام و جایگاه مریم فزونی یافت ، او بعد از مرگ همسرش به ساروخان سهندلو دل بست ، عشق آن دو در میان درباریان پیچید و به گوش شاه رسید و شاه برای اینکه از این موضوع مطمئن شود عمه خود را به نزدش خواند و نام چندین نفر برای وصلت با وی را آورد ولی شاهدخت قبول نکرد سپس شاه سلیمان نام ساروخان را آورد و مریم بیگم با اشتیاق زیاد قبول پذیرفت سپس شاه فرمان داد تا برای عروسی آماده شود و در همان شب سر بریده سده ساروخان را به عمه اش پیشکش کرد و به وی تذکر داد و مریم بیگم نیز در رفتار خود دقت کرد و یکی از مشاوران اصلی شاه شد و در نحوه اداره ایالات شاهنشاهی نظرات وی را جویا می شد و پس از مرگ سلیمان فرزند بزرگ و زود باور وی را به نام سلطان حسین به سلطنت رساند و بر عباس میرزا پسر دوم و سلحشور شاه ترجیح داد .
مریم بیگم در طول دوره سلطنت سلطان حسین از پشت صحنه در حرمسرا شاهی ، عنان و زمام امور حکومتی را در دست گرفت و شاه سلطان حسین صفوی که به ناتوانی و درماندگی مشهور بود به صورت فردی بی اراده در دست محکم وی درآمد . در تمام دوران سلطنت شاه سلطان حسین، مریم بیگم همچون دو شاهزاده خانم قبل صفویه ؛ پریخان خانم و زینب بیگم ، سهم مهم و بزرگی از قدرت شاهنشاهی داشت ، به صورتی که تنها با فشار وی به سادگی و بسیار راحت شاه برای مقابله با مهاجمین ابدالی اقدام کرد . و در اکتبر ۱۷۱۷ میلادی ؛ که عمانی ها بحرین را مورد حمله و هجوم قرار دادند ، او نه تنها شاه را مجبور به تجهیز سپاه کرد ، حتی از دارایی خود سپاه آراست . زمانی که سلطان حسین ، برای ارامنه اصفهان بیرون آمدن هنگام باران را ممنوع کرد که باعث نجس شدن مسلمانان نشوند ، باز دخالت مریم بیگم بود که دستور را لغو کرد . زمان تاجگذاری ، شاه سلطان حسین به خواست علامه مجلسی می گساری را ممنوع کرد . وی که نفوذ و تاثیر بسیاری در شاه بی اراده و خرافاتی داشت از او خواست می گساری ، نبرد طایفه ها و دسته ها و کبوتر بازی را با صدور دستوری متوقف سازد . شاه قبول کرد و دستور انهدام و ویرانی تمامی مشروب فروشی ها را داد . این دستور بر عمه پدر شاه ناگوار و دلخراش گردید و تصمیم گرفت با به اجرا گذاشتن نقشه ای با این دستور مقابله کند . از این جهت قرار بر این شد مریم بیگم اظهار کسالت کند و به شاه اطلاع داده شود تنها راه نجاتش بر حسب تجویز پزشکان معالج ، نوشیدن کمی باده است . نصیحت های مداوم مریم بیگم شاه را نسبت به امور کشوری هوشیار نکرد و زمینه های سقوط دولت صفویه فراهم شد و شاه که هر چه بیشتر و بیشتر از امور حکومتی دور می شد ، مسئولیت امور ضروری و مسائل مهم حکومت را به صورت پنهانی به مریم بیگم اعطا کرد .
« موقوفات »
از اقدامات او در اصفهان تأسیس مدرسه مریم بیگم در محله حسن آباد و مسجد مریم بیگم جنب دروازه دولت میباشد . مریم بیگم علاوه بر موارد فوق موقوفات بسیاری برای آبادانی و توسعه شهر و رفاه طلاب حوزه های علمیه معین کرد . شیخ رضی الدین محمد بن بهاء الدین محمد بن حسنعلی بن ملا عبدالله ششتری ( شوشتری ) اصفهانی کتاب شرح ادعیة السّر را به جهت او تألیف کرده است .
« مرگ مریم بیگم »
سرانجام مریم بیگم در سال ۱۷۱۹ در سن ۷۸ سالگی در اصفهان درگذشت ، وی را پس از مرگ در مشهد به خاک سپردند .