داستان جنگ ذوقار، علت جنگ چه بود؟!

20 2,340

جنگ ذوقار چه بود؟

نبرد ذوقار (به عربی: یوم ذی قار) که به جنگ پستان شتر نیز معروف است، نبردی پیش از اسلام بود که بین قبایل عرب و خسرو پرویز درگرفت. علت جنگ ذوقار را در ادامه برایتان بازگو می کنیم .این نبرد پس از مرگ نعمان سوم به دستور خسرو دوم رخ داد. سپاه ایران و متحدان عرب در این جنگ شکست میخورند.

تاریخ جنگ ذوقار 

تاریخ گذاری این رویداد مورد مناقشه است. مدخل دایره المعارف ایرانیکا در این باره می گوید: «طبق روایات مسلمین، جنگ در سال 623 یا 624 میلادی روی داد… ابن حبیب… قدمت آن را پیش از این، بین 606 و 622 دانسته است، اما مورخان امروزی، جنگ ذوقار را در سال 604 میلادی میدانند.

علت جنگ ذوقار

علت جنگ ذوقار از این قرار بود که لخمی‌ ها قبایلی عرب نژاد بودند که در زمان ساسانیان بر منطقه حیره حکومت می کردند. البته این دولت زیر نظر ایرانیان بود و حیره نیز جزو خاک ایران محسوب می شد. خسرو پرویز شاهنشاه بزرگ ایران ساسانی آخرین پادشاه از این دودمان را که نعمان سوم بود به دلایلی به قتل رساند.

و پس از وی خسرو پرویز، ایاس بن طائی را بر جای وی بر حیره گماشت و پس از وی یکی از سرداران ایران به نام آزادبه نیز حدود 17 سال در آنجا حکومت کرد.

یکی از مهم ترین علت جنگ ذوقار در تاریخ پیش از اسلام عرب این بود که خسرو خواستار ارث نعمان بن المندیر شد، اما ایاس به او گفت که این اموال در نزد و اقامتگاهی در قبیله بکر بن وائل و بنی شیبان است. خسرو دستور داد آن را به او بدهد.

از این رو ایاس نزد هانی بن مسعود شیبانی رفته و به او دستور داد که خانه نعمان را که شامل پول و سپر و همه چیز او بود، به او پس دهد. تعداد آنها چنانکه مورخان ذکر کرده اند هشتصد سپر بوده و برخی گفته اند هفت هزار سپر. هانی بن مسعود از دادن منزلی که نعمان بن المندیر به او سپرده بود، خودداری کرد.

جنگ ذوقار و خسرو پرویز

پس از پس ندادن اموال نعمان و رسیدن خبر آن به خسرو پرویز شاه ایران، وی قوم بکر بن وائل را تهدید کرد و تصمیم گرفت سپاه اصلی ایران را به جنگ آنان بفرستد ولی ایاس (والی حیره) پیشنهاد داد که بنی شیبان و بنی بکر و بنی عجل دارای جمعیت بسیار زیادی هستند و در این زمان که زمستان است پراکنده هستند و بهتر آن است که این جنگ در فصل تابستان رخ دهد که همه آن قبایل در آب ذوقار جمع می شوند، و شاهنشاه ایران میتواند در تنها یک جنگ همه آنان را در همانجا نابود سازد.


آگاهی قبایل عرب از خشم شاهنشاه ایران

خسرو پرویز با رسیدن تابستان نامه ای به قبایل عرب فرستاد و دزخواست تسلیم بی قید و شرط آنان شد. بنی شیبان و بنی بکر و بنی عجل که اکنون در فصل تابستان در آب ذوقار گرد آمده بودند با آگاهی از نامه شاهنشاه ایران به وحشت افتادند.

حنظله بن ثعلبه بن سیار عجلی یکی از بزرگان قبایل عرب، قوم خود را به جنگ با ایرانیان توصیه کرد، زیرا اگر تسلیم شوند کشته می شوند و فرزندان و زنانشان اسیر می شوند. ; اگر می رفتند از تشنگی می مردند و دشمنشان به دنبالشان می آمد تا آنان را ریشه کن کنند.

در آن زمان خسرو لشکر ایرانی را به رهبری حمزه توستری، ساتراپ بزرگ خسرو، به رهبری هزار ایرانی برای آنان فرستاد. بعلاوه جلابازین هزار سوار ایرانی دیگر را رهبری می کرد. ایاس بن قبیسه و الشهبه و الدوسر گردان های دیگری بودند که تحت الحمایه پادشاهان ایرانی بودند نیز به یکدیگر پیوسته و به جنگ رفت.

مردان الشهبه ایرانی بودند و مردان الدوسر عرب تنوخی بودند. علاوه بر این گروه کوچکی با رهبری خالد بن یزید بحرانی که قبایل البحرا و ایاد بودند نیز به آنان پیوستند علاوه بر این، نمر بن قاسط و قیس بن مسعود بن قیس ذی الجدین و یکی از والیان خسرو و ساتراپ های صفوان نیز به آنان اضافه شدند.

نامه مسعود بن قیس به هانی بن مسعود

خسرو دستور داد این لشکرها را ایاس بن طائی (والی حیره) رهبری کند. هنگامی که لشکریان ایرانی آمدند قیس بن مسعود بن قیس ذی الجدین (یکی از فرماندهان سپاه خسرو) به اردوگاه هانی بن مسعود (بزرگ قبایل عرب) نفوذ کردند و به او توصیه کردند که اسلحه های نعمان را بین قبیله خود تقسیم کند و او از نژاد قبیله بنی بکر است و دوست ندارد که ایشان در برابر سپاه ایران شکست بخورند پس در میدان نبرد طرف ایشان خواهند بود.


مسعود بن قیس از هانی بن مسعود پرسید کدام یک برای تو بهتر است، یکباره به تو بپیوندیم یا منتظر تشدید جنگ باشیم، آنگاه به طرف تو حرکت کنیم؟ بنی بکر پاسخ داد: ما ترجیح می‌دهیم شما در بحبوحه جنگ حرکت کنید، زیرا برای دشمن تضعیف و تکان‌ دهنده‌تر است.

آغاز نبرد ذوقار روز نخست

جنگ ذی قار (نبرد ذوقار) در یکی از روز های داغ تابستان سال 604 میلادی درگرفت و سپاه ایران فقط به مدت دو روز آب همراه خود داشتند. در روز نخست جنگ، در مراسم گشایش جنگ و نبرد تن به تن، یکی از فرماندهان سپاه ایران کشته شد و در نبرد روز نخست برتری با سپاه متحد ایران بود چرا که توانستند تلفات بسیار زیادی بر اعراب وارد آورند.

داستان جنگ ذوقار

روز دوم جنگ ذوقار و فروپاشی سپاه ایران

درروز دوم و در اوج نبرد هنگامی که هر دو طرف در جنگ با هم درآمیخته بودند ، قوم بنی ایاد به فرمان مسعود بن قیس در گرمای جنگ به بنی بکر پیوست. ایرانیان نتوانستند همگام با اعراب پیش بروند، بنابراین برای اولین بار از اعراب شکست خوردند. این انگیزه ای بود که اعتماد به نفس قبایل عرب را افزایش داد و آنها را برای مقابله با ایرانیان جسور کرد. بنابراین، نبرد ذی قار برای ایرانیان غافلگیرکننده بود، همانطور که برای خود اعراب نیز غافلگیرکننده بود.

سپاهیان ایرانی و متحد عرب که یک جناح خود را از دست داده بودند نتوانستند دوام بیاورند و در دشت سوزان ذی قار متفرق شدند.

نتیجه جنگ ذوقار

نتیجه جنگ ذوقار و همچنین عواقب وحشت ناک آن به آن دوره ختم نشد و باعث شد که ترس اعراب از ارتش ایران (هرچند که ارتش اصلی ایرانیان در این جنگ نبرد نکرد) از بین برود.
پس از این پیروزی اعراب در عربستان چندین هفته جشن گرفتند و پیامبر اسلام در باره این جنگ گفت که “اعراب داد خود را از ایرانیان باز ستاندند”.


سرچشمه: جرجی زیدان: دختر غسان (قاهره: بنیاد هنداوی، 2012).

3 4 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
20 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x