10 امپراتوری بزرگ تاریخ که به حکومت بر کل دنیا نزدیک شدند

1161 1,672,904

در دنیای اینترنت هیچ نوشته ای به اندازه موضوع ” بزرگترین امپراتوری های تاریخ” چالش برانگیز نبوده و باعث جنجال خوانندگان و کاربران نشده است. در این بخش ما یک بار برای همیشه تکلیف فهرست 10 امپراتوری بزرگ تاریخ را که به سلطه بر جهان نزدیک شدند را روشن کنیم.

امپراتوری به عنوان گروه گسترده ای از ایالت ها یا کشورها تحت یک گروه واحد از مقامات عالی تعریف می شود (حداقل بر اساس دیکشنری). شکی نیست که امپراتوری های بزرگ و کوچک زیادی وجود داشته است. امروز ما بر روی جنبه “بزرگ” تمرکز خواهیم کرد. در اینجا 10 امپراتوری که بیش از همه به تسلط بر جهان نزدیک شده اند آورده شده است. 
این لیست و مفهوم سلطه بر جهان از نظر وسعت خاک نیست و صرفا بر حسب قدرت صلابت و در کنترل در تعداد جمعیت دنیاست.

رتبه دهم: امپراتوری پرتغال

امپراتوری پرتغال (به پرتغالی: Império Português) اولین امپراتوری جهانی در تاریخ بود که از آمریکای جنوبی به آفریقا، هند و آسیای جنوب شرقی گسترش یافت. این با اکتشاف پرتغالی ها در جهان در طول قرن پانزدهم آغاز شد و بیشتر از سایر امپراتوری های مدرن اروپایی دوام آورد. تقریباً پنج قرن طول کشید. این مدت طولانی تر از امپراتوری اسپانیا، بریتانیا و فرانسه است.

امپراتوری پرتغال با مناطق زیر نفوذ مستقیم داشت:

گوا، مالاکا و آسیای جنوب شرقی
چین و ژاپن
آمریکای جنوبی

جزایر ادویه (مولوکاس) و معاهده ساراگوسا
جنوب آسیا، خلیج فارس و دریای سرخ
جنوب صحرای آفریقا
اولتیماتوم 1890 بریتانیا هشدار دولت بریتانیا بود که در 11 ژانویه 1890 به پرتغال داده شد. این اولتیماتوم نیروهای نظامی پرتغالی را مجبور به عقب نشینی از مناطقی در آفریقا کرد که توسط پرتغال ادعا شده بود، اما انگلستان خود آنان را اشغال کرد.

پرتغالی ها اولین کشور اروپایی بودند که به استعمار گری روی آوردند و پرتغالی ها موفق شدند که هندوستان، ژاپن، برزیل و بخش های عظیمی از قاره آفریقا را کشف کنند.
نیروهای ارتش پرتغال سرزمین موزامبیک  را در شرق آفریقا و سرزمینی بزرگی همانند برزیل در آمریکای لاتین را فتح کردند.

امپراطوری پرتغال

اگر امپراتوری پرتغال می توانست بر راه های تجاری آسیا و اروپا سطله کامل پیدا کند، شاید پرتغالی ها میتوانستند بر کل دنیا حکومت کنند، ولی با پیدا شدن سر و کله انگلیسی ها امپراتوری پرتغال رو به افول نهاد.

رتبه نهم: امپراتوری تیموریان

امپراتوری تیموری اواخر قرون وسطی و از نظر فرهنگی ایرانی و امپراتوری ترک-مغول بود که در اوایل قرن پانزدهم بر ایران بزرگ تسلط داشت و شامل ایران امروزی، عراق، افغانستان، بیشتر آسیای مرکزی و جنوب می‌شد. قفقاز، و همچنین بخش هایی از پاکستان معاصر، شمال هند و ترکیه.

این امپراتوری از نظر فرهنگی ترکیبی بود از ترک-مغولی و ایرانی، و آخرین اعضای این سلسله «به عنوان حاکمان ایرانی-اسلامی ایده آل در نظر گرفته می شدند».

امپراتوری تیموریان

تیمور لنگ موسس و پادشاه مطلق سلسله تیموریان، به خاطر آورنده و تجسم کننده یاد چنگیز خان موسس امپراطوری مغول بود. یکی از دلایلی که تیموریان توانستند قدرت بگیرند قدرت سواره نظام ایشان بود که هیچ نیرویی یارای مقابله با سواره نظام تیموری را نداشت.
شکست و کشتار سپاهیان عرب در هند، و شکست دادن سلسله مینگ چین با آن همه سپاه و منابع عظیمش،  از پیروزی های بارز سپاهیان تیمور بود که به راحتی هر چه تمام تر انجام شد.

 اما تیمور لنگ پیش از آنکه به چین برسد درگذشت. شاید اگر تیمور به این راحتی نمی مرد میتوانست جهان را تسخیر کند.

 رتبه هشتم: نازی های آلمان

برخی از مورخان بر این باورند که اگر هیتلر در بعضی از تصمیمات مهمش (به ویژه در حمله به شوروی)  بازنگری میکرد، می توانست پیروز جنگ جهانی دوم باشد و به آلمان نازی، امکان سلطه بر کل جهان را بدهد.

مثلا شاید اگر آن قدر با عجله به جنگ شوروی سابق نرفته بود و ارتش جنگ دیده و زبده با آن همه تجهیزات مدرنش در زمستان منفی 50 درجه  و در باتلاق های وسیع در استالینگراد تلف نمی شدند و به جای آن در شرق اروپا ،موفق به شکست بریتانیا می شدند، نازی های آلمان به قدرت بلامنازع دنیا بدل می شدند.

چرا که این انگلستان بود که پای کشور هایی مثل آمریکا، کانادا، استرالیا و …  را به جنگ باز کرده و موجبات شکست ارتش های آلمان را فراهم آورد.

نبرد استالینگراد تهاجم روز D که به طور گسترده نقطه عطف جنگ جهانی دوم به حساب می‌آمدند. با وجود اینکه آلمان نازی به سرعت از بین رفت، آنها همچنان بسیار عظیم بودند و شامل بخش هایی از حدود 15 کشور مدرن امروزی بودند، و این شامل سایر قدرت های محور اروپایی نمی شود.

حداقل همه ما می توانیم قبول کنیم که اگر متحدین در جنگ جهانی دوم پیروز می شد، جهان مکان کاملاً متفاوتی بود. آلمان نازی در سال 1945 فروپاشید. اما آنچه واقعا در تاریخ رقم خورد آدوف هیتلر توانست کشورهای دیگر را با هم متحد کند تا به رهبری آلمان نازی برای یک هدف مشترک بجنگند؛ فندلاندی ها در کنار هونگاریایی ها، آلمان ها در کنار ایتالیایی ها، بلغارستانی ها، اسلوواک ها، کروات ها و رومانیایی ها.

امپراتوری آلمان نازی

این سطح اتحاد بسیار بزرگ در قاره ای مثل اروپا خیلی به آسانی می توانست راه را برای تشکیل ابر قدرتی اروپایی به نام آلمان نازی و به رهبری شخص آدولف هیتلر هموار کند. شاید به عقیده نویسنده جنگ جهانی دوم آخرین فرصت در تاریخ بود که یک امپراطوری می توانست بر جهان سلطه پیدا کرده و بر آن حکومت کند و آلمان نازی هم برای زمان کوتاهی این شانس را داشت که به این مهم دست یابد.

رتبه هفتم: امپراتوری اسپانیا

در طول قرون 14، 15 و 16، اسپانیا یک قدرت بزرگ با یک امپراتوری عظیم بود، تا زمانی که ناپلئون وارد شد و همه را خراب کرد. به هر حال، در حال حاضر 20 کشور وجود دارد که زبان اسپانیایی زبان رسمی است، و یکی از پرگفتارترین زبان های جهان است، و این همه به خاطر اسپانیاست. امپراتوری اسپانیا در سال 1898 سقوط کرد.

امپراطوری اسپانیا در زمان اوج قدرتش در زمان پادشاهی چارلز پنجم و فیلیپ دوم از سلسله هابسبورگ، بر میراث امپراطوری پرتغال یعنی هند، اتریش، روم و مستعمره های اسپانیا سلطه داشت.

امپراتوری اسپانیا، که گاهی به عنوان پادشاهی اسپانیایی یا سلطنت کاتولیک نامیده می‌شود،  یک امپراتوری استعماری بود که بین سال‌های 1492 و 1976 توسط اسپانیا اداره می‌شد.

در پیوند با امپراتوری پرتغال، این اولین امپراتوری بود که عصر اکتشافات اروپایی را آغاز کرد و به مقیاس جهانی دست یافت،  بخش وسیعی از قاره آمریکا، آفریقا، جزایر مختلف در آسیا و اقیانوسیه و همچنین قلمروهای دیگر را کنترل کرد.

 این یکی از قدرتمندترین امپراتوری های اوایل دوره مدرن بود که به عنوان “امپراتوری که خورشید هرگز در آن غروب نمی کند” شناخته شد. امپراتوری اسپانیا در بیشترین حد خود در اواخر دهه 1700 و اوایل 1800، بیش از 13 میلیون کیلومتر مربع (5 میلیون مایل مربع) را پوشش می داد و آن را به یکی از بزرگترین امپراتوری های تاریخ تبدیل می کرد.

ارتش های هلند، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال  در یک دوره از تاریخ که بی سابقه بود با یکدیگر متحد شدند و تقریبا در جهان سلطه یافته بودند. ایشان بیش از 13% از خاک دنیا را در زیر نفوذ مستقیم خود داشت.

امپراتوری اسپانیا

اسپانیا بزرگترین تلفات ارضی خود را در اوایل قرن نوزدهم تجربه کرد، زمانی که مستعمراتش در قاره آمریکا شروع به جنگیدن برای استقلال کردند.

رتبه ششم: امپراطوری مغول

امپراتوری مغول بزرگترین امپراتوری زمینی پیوسته در تاریخ است. این کشور تقریباً صرفاً از جنگ ساخته شده بود که تقریباً در تمام آسیا گسترش یافت.

آنها میلیون ها نفر را تسخیر کردند، سرکوب کردند و به قتل رساندند. امپراتوری مغول در بیشتر دوران حیات خود توسط چنگیزخان بدنام اداره می شد که دارای فرزندان نامشروع زیادی بود که امروزه حدود 16 میلیون نفر با او فامیل هستند.

 مغول از ترکیه امروزی به شانگهای و از رومانی امروزی به کره گسترش یافت. امپراتوری مغول در اوج خود، 16 درصد از خشکی و حدود 25 درصد از جمعیت جهان را کنترل می کرد. امپراتوری مغول نیز مانند سلسله سلوکیان پس از مرگ رهبر آن چنگیزخان در سال 1368 فروپاشید.

امپراتوری مغول

وسعت خاک مغول ها در سال 1279 میلادی به 33 میلیون متر مربع می رسید و از هر 4 نفر انسان زنده در جهان، یک نفر زیر سلطه امپراطوری مغول قرار داشت.

به هر حال مغول ها از حکومت هایی بودند که خیلی بیشتر از بیقه به سلطه بر جهان نزدیک شده بودند.

رتبه پنجم: امپراطوری عثمانی:

امپراتوری عثمانی برای از بین بردن آخرین بقایای امپراتوری روم (به ویژه بیزانس)، و تسخیر مناطق وسیعی از خاورمیانه، شمال آفریقا و بالکان به وجود آمد.

اما، در قرن‌های بعد از دوران طلایی خود، عثمانی‌ها به آرامی زیر بار خود فروپاشی کردند (که یک روند رایج در امپراتوری‌ها است). عثمانی‌ها همراه با متحدش امپراتوری اتریش مجارستان، گروه‌های قومی مختلفی داشتند که فریاد آزادی می‌زدند.

کشورهایی مانند بریتانیا، فرانسه و روسیه از امپراتوری عثمانی در حال فروپاشی سوء استفاده کردند و از قلمروهای آفریقایی، اروپایی و آسیایی این امپراتوری را از آن خود کردند. در این دوره امپراتوری عثمانی را “مرد بیمار اروپا” می نامیدند. اما امپراطوری عثمانی در اوج قدرتش تنها توانست بر 3.49% از خاک دنیا مسلط شود

امپراتوری عثمانی

در سال 1923میلادی و پس از جنگ جهانی اول، که امپراتوری عثمانی در گروه بازنده های جنگ جهانی یعنی امپراتوری آلمان، ایتالیا و… قرار داشت که پس از شکست توسط حیله گری های دولت انگلستان تجزیه شد.

رتبه چهارم: ایالات متحده

بسیاری از مردم ادعا می کنند که ایالات متحده بیشتر از هر امپراتوری در تاریخ  به سلطه بر دنیا نزدیک شده است، این روزها ایالات متحده به جز قطب جنوب، در همه قاره ها (و بیشتر کشورها) پایگاه های نظامی دارد و تقریبا در همه جهان دولتمردان وابسته ای دارد که مستقیما از  ایالات متحده دستور میگیرند.

اما بیشتر مردم نیز براین باورند که نباید این دولت را یک امپراطوری به حساب آید. چرا که ایالات متحده خود چند صد سال پیش زیر نفوذ و سلطه امپراتوری اسپانیا و انگلیس بوده و این کشور دارای تاریخ استقلال از انگلیس است.

امپراتوری ایالات متحده

اما نکته ای که شاید کم تر کسانی از آن بداند این است که پس از پیروزی کامل در جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی، و با دست یافتن به بمب اتم ، قدرت ایشان بسیار بالا رفت.

رتبه سوم: امپراطوری بریتانیا

امپراتوری بریتانیا شامل قلمروها، مستعمرات، تحت الحمایه ها، فرمانروایی ها و سایر قلمروهایی بود که توسط انگلستان و دولت های پیشین آن اداره می شدند.

امپراتوری بریتانیا

این امپراتوری با املاک و پست های تجاری خارج از کشور که توسط انگلستان در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم تأسیس شد، آغاز شد. در اوج خود در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این امپراتوری بزرگترین امپراتوری تاریخ بود و برای یک قرن، بزرگترین قدرت جهانی بود.

تا سال 1913، امپراتوری بریتانیا بر 412 میلیون نفر، یعنی 23 درصد از جمعیت جهان در آن زمان، تسلط داشت، و تا سال 1920 میلادی، 35.5 میلیون کیلومتر مربع (13.7 میلیون مایل مربع) را پوشش داد،  24 درصد از کل مساحت زمین در نتیجه، میراث قانونی، زبانی و فرهنگی آن گسترده است.

در اوج قدرت خود، آن را به عنوان “امپراتوری که خورشید هرگز بر آن غروب نمی کند” توصیف می شود، زیرا خورشید همیشه حداقل بر یکی از قلمروهای آن می تابد.

در حال حاضر نیز بریتانیا بیشتر سرزمین های اشغالی خود را دارد و به طور مخفیانه و با القابی مثل مشترک المنافع آنان را در اختیار دارد (همانند استرالیا، کانادا، هند و …)

رتبه دوم: امپراطوری روم

امپراتوری روم یالت روم باستان پس از جمهوری خواهی بود و به طور کلی به معنای دوره و قلمرو تحت فرمانروایی رومیان پس از به عهده گرفتن اکتاویان بر انحصار حکومت تحت حکومت پرنسیپ در سال 31 قبل از میلاد است.

این امپراتوری شامل قلمروهایی در اروپا، شمال آفریقا و غرب آسیا بود و توسط امپراتوران اداره می شد. سقوط امپراتوری روم غربی در سال 476 به طور معمول پایان دوران باستان کلاسیک و آغاز قرون وسطی است.

امپراتوری مقدس روم

ارتش امپراتوری روم یکی از منظم ترین و قدرتمند ترین ارتش های جهان باستان بود. اما عامل اصلی اینکه امپراتوری رومیان نتوانستند بر کل دنیا حکومت کنند فقط یک دلیل داشت: وجود امپراتوری های ایرانی یعنی اشکانیان و ساسانیان .

رومیان حدود هزار سال با ایرانیان جنگیدند ولی در بیش از 80% نبرد ها از ایرانیان شکست خوردند.

رتبه نخست: امپراتوری هخامنشی 

امپراتوری هخامنشی که به عنوان پرشین امپایر نیز شناخته می شود نسبت به سایر امپراتوری ها در کل تاریخ دنیا خیلی بیشتر به مفهوم سلطه کامل بر جهان نزدیک شده بود.

در واقع تنها 6% مانده بود تا ایرانیان بتوانند بر نصف از جمعیت کره زمین غالب شود. امپراتوری هخامنشی در دوره اوج قدرتش بر 44.48% از ساکنان کره زمین سلطه داشت.

امپراتوری هخامنشی
 این امپراتوری که در غرب آسیا مستقر بود و بزرگترین امپراتوری جهان بود که در زمان خود دیده بود و در مجموع 5.5 میلیون کیلومتر مربع (2.1 میلیون مایل مربع) از بالکان و مصر در غرب تا آسیای مرکزی و دره سند در منطقه را در بر می گرفت.

شاید اگر ایرانیان در حساس ترین زمان از یونانیان شکست های سهمگین نمیخوردند میتوانستند بر کل دنیا حکومت کنند.

خوانندگان گرامی میتوانید نظرات و دیدگاه هایتان را در زیر همین صفحه بیان کنید. فکر می کنید کدام امپراطوری دیگری می توانست در این لیست قرار بگیرد؟ لطفا  پاسخ و نظر خود در بخش کامنت ها برای ما و دیگر خوانندگان به یادگار بگذارید.

منبع: تاریخ پارسی

3.4 92 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
1.2K نظرات
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x