چه می شد اگر امپراتوری روم هنوز وجود داشت؟ به ما بپیوندید و بدانید!
حدود 2000 سال پیش، امپراتوری روم در سراسر نقشه جهان گسترده شد، و بسیاری از جامعه مدرن را می توان به دوران روم ردیابی کرد… اما، در نهایت، همه چیز به پایان رسید. با این حال، در این پست، ما تصور می کنیم که اگر رم هرگز سقوط نمی کرد، اکنون جهان چگونه بود … اگر تا امروز ادامه می یافت … و این یک واقعیت جایگزین است که مانند هیچ چیز دیگری نیست!
چه اتفاقی می افتاد اگه روم سقوط نمی کرد؟
چه اتفاقی می افتاد اگه روم سقوط نمی کرد؟ برای هزاران سال، رم شهری تأثیرگذار در صحنه جهانی بوده است – از قدرت پادشاهی روم تا موقعیت مدرن آن به عنوان مقر کلیسای کاتولیک. تعداد کمی از مکان ها برای مدت طولانی اینقدر قدرتمند باقی مانده اند. اما چه می شد اگر امپراتوری روم در سراسر قاره اروپا/آسیا هنوز وجود داشت؟ این پرده برداری شده است و امروز ما به این سوال فوق العاده پاسخ می دهیم. اگر امپراتوری روم هرگز سقوط نمیکرد چه؟
به دنبال بحرانهای مختلف در دنیای باستان که شامل ژولیوس سزار، مارک آنتونی و کلئوپاترا هفتم مصر میشد، جمهوری روم در چنان وضعیت آشفتهای قرار گرفت که بر عهده آگوستوس، اولین امپراتور، بود که رم را دوباره پایدار کند. این اتفاق در سال 27 قبل از میلاد رخ داد و اگرچه نفوذ روم قبلاً قابل توجه بود، اما با سرعت قابل توجهی در بخش هایی از اروپا، شمال آفریقا و غرب آسیا گسترش یافت و در سال 117 پس از میلاد به بزرگترین حد خود رسید. ارتش، قدرتمند و ثروت عظیم رم به آن اجازه داد تا به طور مستمر گسترش یابد و قلمروهای بیشتری را تصرف کند – اما این انگیزه برای توسعه بود که در نهایت به سلطه رم بر اوراسیا پایان داد. این بحران از قرن سوم به بعد گرفتار روم شد و در نهایت بسیار بزرگتر از آن شد که به طور مؤثر مدیریت شود. به آرامی اما مطمئناً، ارتش های متخاصم شروع به از بین بردن نفوذ روم کردند.
سقوط روم غربی
تاریخی که معمولاً به عنوان پایان امپراتوری روم غربی ذکر می شود، سال 476 است، زمانی که راونا – که در واقع پایتخت امپراتوری در آن زمان بود، به جای خود روم – به دست ائتلافی از ارتش های آلمانی افتاد. آخرین امپراتور، رومولوس آگوستولوس، برکنار شد و به تبعید فرستاده شد. در سال 480 همه چیز تمام شد.
ادامه حیات روم در قالب بیزانس
اما همانطور که هر تاریخدانی به شما خواهد گفت، مطمئناً سال 480 پایان امپراتوری روم نبود. تنها غرب بود که فروپاشید. در قرن گذشته امپراتوری به دو منطقه اداری، امپراتوری روم غربی و شرقی تقسیم شده بود و قلب امپراتوری شرقی قسطنطنیه بود که قبلاً بیزانس نامیده می شد. بیزانسیها، همانطور که امروزه شناخته میشوند، بخش عظیمی از جهان را برای هزاره آینده تحت کنترل خواهند داشت، تا زمانی که در اواخر قرن پانزدهم به دست امپراتوری عثمانی سقوط کردند و سرانجام دیوارهای قسطنطنیه – استانبول امروزی – شکسته شد.
امپراتوری بیزانس در اوج خود در قرن ششم، حوزه نفوذ مشابهی با خود داشت. بیزانسی ها بخش هایی از آفریقا، یونان و ترکیه را تحت کنترل داشتند و همچنین بخش هایی از خاورمیانه را در بر می گرفتند. پس از اینکه کنستانتین کبیر در قرن چهارم به مسیحیت گروید، آنها عموماً بازوی مسیحی امپراتوری روم بودند. اغلب ادعا می شود که پس از سقوط امپراتوری روم غربی، کل جهان غرب در تاریکی فرو رفت و پیشرفت هایی را که رومیان به جهان آوردند از دست داد – از نحوه سفارش جامعه آنها تا اختراعات متعدد. دوره بعدی در تاریخ بشر “عصر تاریک” نامیده می شود – اما در واقع، قرون تاریک آنقدرها هم تاریک نبود. در واقع، عصر تاریک صرفاً به این دلیل نامیده می شود که بسیاری از سوابق و ادبیات آن زمان باقی نمانده اند. این ما هستیم که در تاریکی هستیم، نه مردمی که در قرون تاریک زندگی می کنند.
این مورخان بسیار دیرتر ادعا کردند که سقوط روم باعث قهقرایی اجتماعی شد. در واقع، اروپا برای مدت طولانی با خلاء قدرت باقی نماند. نه تنها بیزانسی ها به حرکت خود ادامه دادند، بلکه امپراتوری های مختلف “بربر” نیز شروع به ظهور کردند – از جمله فرانک ها. و سپس در قرن هفتم عربستان متحد شد و فتوحات اسلامی آغاز شد. در قرن یازدهم، پادشاهی های اروپایی بسیاری وجود داشت، و آنها نیز شروع به گسترش کردند و جنگ های صلیبی را به سرزمین مقدس آغاز کردند.
امپراتوری های مختلف تا قرن بیستم در اروپا به ظهور و سقوط ادامه دادند، با یک ملت همیشه آماده و مایل به شروع گسترش و جذب قلمروها. امپراتوری عثمانی که بیزانس را تصرف کرد تا سال 1922 ادامه یافت، همراه با بسیاری از امپراتوری های قدرتمند اروپایی که در همان قرن به پایان رسید – از جمله امپراتوری های روسیه، فرانسه و بریتانیا. امپراتوری دوم (امپراتوری مقدس روم) در یک مقطع زمانی قدرتمندترین امپراتوری جهان بود.
اما آیا امپراتوری روم پاناروپایی که تا 1500 سال آینده ادامه داشت میتواند از بسیاری از جنگهایی که اروپا در تاریخ مدرنتر آغاز کرده بود جلوگیری کند؟ احتمالا.
مرگبارترین درگیری در تاریخ بشر، جنگ جهانی دوم بود، و مستقیماً توسط جنگ جهانی اول ایجاد شد، و کشورهای درگیر دوباره اتحادهای مشابهی را ایجاد کردند. جنگ جهانی اول دلایل پیچیده زیادی داشت، اما دلیل اینکه این جنگ به یک «جنگ جهانی» تبدیل شد، علیرغم اینکه حول درگیریهای داخلی در اروپا می چرخید، به خاطر امپراتوریها و مستعمرات بزرگ اروپا بود که برای مبارزه با آلمان آماده شده بودند. در مورد جنگ جهانی دوم هم همینطور است. در واقع، بسیاری از مستعمرات سابق بریتانیا که در جنگ جهانی دوم شرکت کردند، این کار را بر اساس توافقی انجام دادند که پس از پایان جنگ، سرانجام به آنها استقلال داده شد. و این تا حد کمی اتفاق افتاد، با فروپاشی امپراتوریها پس از جنگ جهانی دوم که منجر به پایان استعمار در این شکل شد.
اقدامات امپراتوری روم اگر حیاتش ادامه می یافت:
پس از توضیحات فوق مستقیما به پاسخ سوال اینکه اگر امپراتوری روم تا اکنون دوام آورده بود را برایتان بازگو می کنیم. اما اگر روم میتوانست کنترل اروپا را حفظ کند، نه تنها از هر دو جنگ جهانی جلوگیری میشد، بلکه بسیاری از درگیریهای دیگر که شامل کشورهای مختلف اروپایی میشد نیز جلوگیری می شد. این شامل جنگ هایی مانند جنگ صد ساله در اواخر قرون وسطی بین پادشاهی های انگلستان و فرانسه و جنگ کریمه در قرن نوزدهم بین امپراتوری عثمانی و روسیه است. در واقع، با وجود خودکامگی رومی که اروپا را کنترل میکند، تردید وجود دارد که سلطنتهای اروپایی در وهله اول بتوانند تشکیل شوند.
این شامل سلطنت بریتانیا می شود، زیرا تا اواخر قرن دهم هیچ پادشاهی در تمام انگلستان وجود نداشت، و هیچ اتحادی بین انگلستان و اسکاتلند تا زمانی که جیمز اول به تاج و تخت انگلیس رسید در سال 1603. این داستان مشابه در فرانسه، با فیلیپ است. دوم اولین “پادشاه فرانسه” در اواخر قرن دوازدهم. اگر این اتفاق نمیافتاد، انقلاب فرانسه رخ نمیداد، رویدادی دههای که ایدهها و باورهای سیاسی را مطرح کرد که شاید به اندازه روم باستان تأثیرگذار بود. و اگر روم به اندازه کافی به سمت شمال گسترش یافته بود، می توانست روسیه غربی را تصرف کند – این بدان معنی است که نه تنها سلطنت روسیه و تزار نیز ممکن است تأسیس نشده باشند، بلکه انقلاب روسیه برای ایجاد اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشته است. و بنابراین جنگ سرد با ایالات متحده وجود ندارد. و آیا ایالات متحده اصلا وجود خواهد داشت؟ چنین روم قدرتمندی بدون شک در مقطعی تلاش می کرد از اقیانوس اطلس عبور کند، اما آیا مانند فاتحان اسپانیایی و پیوریتان های انگلیسی، جهان جدید را تسخیر می کرد؟
این فقط مسیحیت نیست که یک امپراتوری روم سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. سقوط روم قبل از پایه گذاری اسلام دو قرن است. اگر روم حتی بیشتر به آفریقا و خاورمیانه گسترش می یافت، می توانست مانع تولد اسلام شود – امروز دومین دین بزرگ روی زمین است. از آنجایی که عصر طلایی اسلامی که با تصرف امپراتوری ایران و با کمک دانشمندان ایرانی انواع اختراعات باورنکردنی مانند جبر، آسیاب بادی و حتی پایه های شیمی مدرن را به ما داد، شاید رم قدرتمندتر به عصر تاریکی واقعی در اوایل قرون وسطی منجر می شد. حداقل، اسلام کاملاً متفاوت به نظر می رسد و می تواند تأثیرگذاری کمتری داشته باشد.
البته، علیرغم همه چیزهایی که ممکن است از دست برود، ممکن است فوایدی نیز داشته باشد. رومیها پیشرفتهای زیادی را برای بخشهایی از جهان که فتح کردند، بهویژه با ساختن زیرساختهایی مانند جادهها و قناتها به ارمغان آوردند. با این حال، واقعیت این است که حتی اگر رم در زمان تصرف راونا توسط مزدوران آلمانی سقوط نمی کرد، در نهایت سقوط می کرد. به همان اندازه که بسیاری از امپراتوریهای جهان قدرتمند شدهاند، همه آنها در یک مقطع زمانی به پایان رسیدهاند – چه به دلیل فروپاشی آنها در زیر وزن خود مانند روم، یا فتح شدن توسط امپراتوری قدرتمندتر دیگری مانند بیزانس. بنابراین، بسیار بعید است که امپراتوری روم بتواند برای دو هزار سال وجود داشته باشد. اگر هیچ چیز دیگری، روم قویتر که منجر به پیوندهای تجاری قویتر در امتداد جاده ابریشم میشد، میتوانست به این معنی باشد که طاعون – زمانی که جهان را در قرن چهاردهم فرا گرفت – میتوانست حتی تعداد بیشتری از مردم را بکشد و احتمالاً بدون نیاز به هیچ رقیبی روم را نابود میشد.
خونندگان گرامی میتوانند نظرات خود را در رابطه با اینکه چه اتفاق هایی ممکن بود با وجود حیات و دوام آوردن امپراتوری روم رخ دهد وچه اتفاقی می افتاد اگه روم سقوط نمی کرد، را در زیر صفحه در بخش کامنت ها بیان نمایند.
منبع: تاریخ پارسی – بردیا