به راحتی می توان فهمید که چرا جنگ اعراب با چین در سال 750 میلادی اغلب یکی از مهم ترین نبردها در تاریخ آسیای مرکزی است. همانطور که جیمز میلوارد در تاریخ سین کیانگ در سال 2007 نوشت، این “اولین و آخرین دیدار ارتش های عرب و چین” بود. سوات سوچک نوشت: برای بسیاری، این نقطه تعیینکنندهای در تاریخ است – «که وقایع نگاران معاصر به سختی متوجه آن شدهاند» – که تصمیم میگیرد آسیای مرکزی تحت تأثیر جهان اسلام باشد یا چینیها.
وضعیت خلفای عباسی
خلافت عباسی در سال 751 در حال اوج گیری بود و در سال 750 جایگزین خلافت اموی شد. هنگامی که عباسیان شورش آشکار خود را در سال 747 آغاز کردند، اولین شهری که تصرف شد مرو ( در ترکمنستان امروزی) بود. در اوایل دهه 700، قتیبه بن مسلم سردار عرب چندین شهر کلیدی در آسیای مرکزی را برای امویان تصرف کرد – از جمله بخارا و سمرقند – قبل از اینکه در سال 715 توسط ارتش خود کشته شود (او از عهد کردن خود به خلیفه جدید اموی پس از مرگ اموی خودداری کرد. ولید اول).
در طول سه دهه بعد، جنگهای داخلی و شورشها علیه فرمانداران مسلمان منطقه را به هم ریخت و درها را به روی چینیهایی که از طریق تبت و سینکیانگ در حال بازگشت به غرب بودند، باز کرد. در سال 693، سلسله تانگ کنترل خود را بر غرب مجدداً برقرار کرد، اگرچه تا سال 728 کاشغر را بازپس گرفت.
با ظهور عباسیان – که در نهایت پایتخت خلافت را از دمشق به بغداد به شرق منتقل میکردند – خلافت دوباره به سمت شرق مینگریست تا در همان لحظهای که سیاستهای محلی چینیها را بیشتر به غرب میکشاند، گسترش یابد.
فراهم شدن جنگ اعراب با چین
در اواسط دهه 740 میلادی، تانگ مسیرهای تجاری شمال و جنوب کوه های تیانشان در قرقیزستان مدرن را کنترل می کرد. گائو ژیانژی (همچنین به نام کو سونجی، ژنرال کرهای در خدمت تانگ شناخته میشود) در یک سلسله کارزار برای بیرون راندن تبتیها از کوههای پامیر شرکت داشت که نزاع بین چابیش تاشکند و ایلخشید فرغانه در گرفت (سوچک مینویسد که حاکم تاشکند از عنوان ترکی چابیش و حاکم فرغانه از عنوان ایرانی ایلخشید استفاده می کرد.
رهبر تاشکند با بقایای کنفدراسیون قبیلهای که چینیها سالها پیش از آن در هم شکسته بودند متحد شد، بنابراین رهبر فرغانه از تانگ درخواست کمک کرد. گائو تاشکند و رهبر آن را تصرف کرد در حالی که ارتش او شهر را در سال 750 غارت کرد. سرانجام گائو چابیش را اعدام کرد که پسرش برای کمک به عباسیان به سمرقند گریخت.
آغاز نبرد تالاس
زیاد بن صالح والی سمرقند از ابومسلم خراسانی سردار ایرانی (سردار عباسی که شورش مرو را رهبری می کرد) کمک خواست و پس از رسیدن آنها به سمت خاک چین حرکت کرد. دو ارتش در کنار رودخانه تالاس به هم رسیدند. بر اساس برخی گزارش ها، هر دو طرف بیش از 100.000 سرباز را در اختیار داشتند (سایر برآوردها به طور قابل توجهی کمتر است). چینی ها توسط کارلوک ها (قرلوق ها)، یک کنفدراسیون قبیله ای ترک در آسیای مرکزی، تقویت شدند، واقعیتی که به طور غیر منتظره ای تعیین کننده بود.
کارلوکها طرف خود را عوض کردند و به اعراب پیوستند و در حالی که عباسیان در رو به رو حمله میکردند، کارلوک ها به عقب ارتش تانگ حمله کردند. گائو سردار چینی موفق به فرار شد اما تنها با کسری از ارتش.
نتیجه جنگ تالاس
با این حال، میلوارد خاطرنشان می کند که شکست گائو در تالاس نبود که چینی ها را مجبور به عقب نشینی از آسیای مرکزی کرد. در عوض، قبل از اینکه گائو بتواند به کار ناتمام خود با عباسیان بازگردد، شورش “آن لوشان ” کنترل تانگ بر غرب را در هم شکسته بود. میلوارد می نویسد: «شورش آن لوشان در سرزمین های تانگ نیاز به عقب نشینی از پایگاه های تانگ در سین کیانگ داشت. اگرچه سلسله تانگ از شورش آن لوشان جان سالم به در برد، اما هرگز قدرت را به اندازه سین کیانگ در غرب گسترش نداد.
نبرد تالاس، جنگ اعراب با چین فاقد هر گونه اهمیت استراتژیک بزرگتری است، با این وجود، یک قطعه کلیدی از تاریخ آسیای مرکزی است و درس مهمی ارائه میدهد که در مسائل جنگ و امپراتوری، زمانبندی همه چیز است.
منبع: تاریخ پارسی