به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن بر زبان آفرین
ایران: تمدنی شگفت انگیز و چندین هزار ساله ای که با ساسانیان به پایان خط خود رسید . تمدنی که بعد از حملات مکرر عربان بادیه نشین به ایران ،این میهن با ارزش را به تسخیر خود درآورد.
اصالت پیروز نهاوندی
پیروز نهاوندی از اهالی نهاوند در استان همدان امروزی (هگمتانه) بود که در بعضی از منابع او را از اهالی کرمانشاه (باختران) می نامند . (حالا دلیلشون چیست ؟ به علت فرارش به کرمانشاه؟).
فیروز ابولولو
او یکی از سربازان پادشاهی ساسانیان بود که دارای یک دختر زیبا به نام مروارید بود و به همین علت به او در حجاز ابولولو می گفتند که مترادفش در زبان ما پدر مروارید است.
(حالا قهرمان ما در حجاز چکار میکرده ؟)
پس از شکست ساسانیان در نبرد قادسیه او همراه سربازان دیگر برده ی عرب ها در حجاز میشود که در یک منبع ذکر شده که ارباب او ” مغیر بن شعبان ” بوده است اما او به دلیل داشتن دستانی قوی و آهنگری او کارهای ساخت و ساز و آهنگری انجام میداده اما حقوق و غذای بسیار کمی نسبت به کارگران عرب می گرفته و به همین دلیل نامه ای به عمر بن خطاب( خلیفه) ارسال میکنه و از او خواستار عدالت و برابری بوده است (بعضی ها میگویند او خودش به دربار عمر رفته) اما عمر نامه ای رو بی جواب میگذارد و به همین دلیل تنفر او نسبت به عمر بیشتر میشود.( اصلا چرا تنفر داشته ؟ به این دلیل که او دستور برده داری و فروش دختران ما را داده بود و ایرانیان را حقیر کرده بود و دستور کشتار میلیونها ایرانی را داده بود.)
پیروز نهاوندی چگونه عمر را کشت؟
زمانی که او در حجاز مشغول کارگری بود عمر به پیش او آمد به او گفت : “می گویند که دستانی توانا داری می توانی برای من اسیابی بسازی”. پیروز که بسیار از دست او خشمگین بود با خود تصمیم گرفت که او را به قتل برساند و پس از تاملی بسیار پاسخ داد : برایت آسیابی میسازم که آوازه اش به رم و ایران رود . در همان حینی که در حال ساخت اسیاب بود چاقویی دو لبه هم برای کشتن عمر درست کرده بود زمانی که ساخت آسیاب بادی به پایان رسید او چاقویش را در آورد و عمر را با شش ضرب چاقو به قتل رساند و هر کس که جلویش را میگرفت را قتل یا مصدوم میکرد .
در یک منبع دیگری (کتاب دو قرن سکوت) اشاره شده که ریشه در پاسخ ندادن نامه اش دارد و زمانی که عمر در حین نماز خواندن بوده پیروز پشت ملا ها به صورت نامشخص نشسته بوده و او را در مسجد به قتل می رساند.
آرامگاه پیروز نهاوندی
سرنوشت پیروز بعد از کشتن عمر بن خطاب
بعد از کشتن عمر بن خطاب پیروز به ایران فرار میکنه و در کاشان به مدت 11 سال به صورت نامحسوس زندگی خود را ادامه میدهد؛ بعد از مرگ پیروز ایرانیان به احترام او مسجدی در کاشان به اسم مسجد باباش جوادین میسازند که در همین حین هم وجود دارد آرامگاه پیروز نهاوندی در کاشان و خیابان شجاعت ۸ است که می توانید از او بازدید کنید. (خوب چه بر سر دختر و خانم پیروز آمد ؟ آنان به دست خلیفه به قتل رسیدند.)
اما در یک منبع دیگه (کتاب تاریخ طبری که نوشته حسین زرین کوب است) اعبادی والله بن عمر که به دلیل کشتن پدرش از او عصبانی بود دستور قتل او به همراه و زن و دختر کوچکش و دو ایرانی دیگر را میدهد. ولی به نظر میرسد که پیروز ی گروهی را تشکیل میدهد که از دستگیری اش جلوگیری کند.
سخنان نویسنده: من که قلبم شکست شمارو نمیدم .
سوالات متداول:
پیروز نهاوندی اهل هگمتانه یا همدان امروزی بوده است. نهاوند یکی از شهرهای همدان می باشد.
در نوشته های انگلیسی پیروز نهاوندی به صورت Abu Lu’lu’a Firuz ثبت شده است.
پیروز نهاوندی کهنه سرباز ساسانی و قاتل عمر دومین خلیفه راشدین است.
آرامگاه یا مقبره پیروز نهاوندی در شهر کاشان و خیابان شجاعت ۸ واقع شده است.
پیروز یک آهنگر،آسیاب ساز و نقاش چیره دست و یک پهلوان در زمان ساسانیان بود.
تاریخ دقیقی از زادروز او در دست نیست، ولی چیزی که مشخص است او در سال 644 میلادی در روز 4 شنبه فوریه عمر را به قتل رساند.
پیروز نهاوندی نیز همانند همه ایرانیان زمان ساسانیان زرتشتی بود.
نوشته اند که پیروز که یک آهنگر چیره دست بود یک خنجر دو دم ساخت و با همان خنجر عمر را ترور کرد.
سرچشمه:
تاریخ طبری
زرین کوب
