فیلیپ، اسکندر و جهاد ضد ایرانی

0 970

تمایز عمده سلطنت داریوش سوم آن بود که سرنوشت مقدر کرده بود که او آخرین پادشاه سلسله هخامنشی باشد. سرنوشت او سوگناک بود زیرا برخلاف چند پادشاه قبلی٫ مردی دور اندیش٫ متین٫ گشاده دست و بخشنده بود که فقط به نیکبختی وطن می اندیشید. اگر اوضاع و احوال در سلطنت او به طور عادی و معمولی می گذشت چه بسا او پادشاهی شایسته و کار آمد برای ایران می بود. اما در زمان به سلطنت رسیدن داریوش سوم٫ اوضاع شاهنشاهی ایران به هیچ وجه طبیعی نبود.از یک سو تمام سرداران٫ ساتراپ ها و سایر مقامات مملکتی نهایت کوشش خود را برای حفظ کشورو امپراتوری به کار می بستند٫ اما از سوی دیگر٫ وضع جدید و خطرناکی در یونان پدید آمده بود.سال ها بود که دولت-شهرهای یونانی به نبرد با هم و فرسوده کردن یکدیگر ادامه می دادند چنان که آنها نیز مانند ایران ناتوان و از پا افتاده شده بودند.در عین حال در دفع جدی تهدیدی که از سوی مقدونیه واقع در شمال یونان٫ که مدت ها آن را دارای فرهنگی پس مانده و پیرو یونان می پنداشتند٫ متوجه آن ها شده بود ناکام مانده بودند.

مقدونیه در شبه جزیره ی بالکان واقع شده است. در آن زمان کشور مزبور از شمال به میزیه از جنوب به یونان٫ از مشرق به تراکیه و از مغرب به ایل لیری محدود می شد. جمعیت مقدونیه از دو منشا سرچشمه می گرفت: ۱ـ قوم هند اروپایی که معلوم نیست در چه زمانی به مقدونیه آمده بودند. ۲ـ مهاجران یونانی که از حیث تمدن از یونانی ها پست تر بودند.مقدونیان مردمی بسیار رشید٫ ولی واجد عادات و اخلاقی خشن بودند تا دشمن خود را از میان بر نمی برد٫ مرد خوانده نمی شد و نمی توانست با اقران خویش ازدواج کند.با لشگر کشی داریوش کبیر به کشور سک ها٫ مقدونیه جزو ایران شد٫ ولی از جنگ پلاته از آن جدا گردید.نخستین پادشاهی که مقدونیه را کشوی بزرگ و نیرومند کرد فیلیپ بود(۳۵۹ تا ۳۳۶ پیش از میلاد) این پادشاه تشکیلاتی برای مقدونیه قائل شد و همچنین سپاهی منظم تشکیل داد که بر نیرو های آن زمان برتری داشت.

فیلیپ که مردی لایق و کاردان بود در دوران سلطنت او مقدونیه به اوج نیرومندی خود رسید و تجاوز به همسایگان یونانی خود را آغاز کرد٫ به طوری که آتن در مقابل آن از ایران یاری خواست از آن جا که آنتنیان به مصر کمک کرده بودند٫ ایران نخست به تقاضای آن ها اثر نداد اما پس از ان که فیلیپ شکست سختی بر ارتش متحد یونان و تبس در خایرونا واقع در غرب تبس وارد آورد و همچنین رسیدن مرتب اخبار مقدونیه موجبات نگرانی دولت ایران را فراهم آورد.

اما در این سو باگواس خواجه وزیر اردشیر(سوم) که خطر را احساس کرده بود٫ توجه خود را به مقدونیه معطوف داشت و ضمن دستوراتی که برای پیش بینی و جلوگیری از تجاوز مقدونیان به فرمانروایان ساحلی صادر کرد٫ و از آنان خواست تا یونانیان مورد تجاوز را در برابر مقدونیان کمک کنند.

فیلیپ بعد از پیروزی اش بر یونان مشغول تهیه مقدمات بزرگی به آسیا شد. او رسما اعلام کرد این بود که می خواهد انتقام حمله ی داریوش و خشایار شا را به یونان در یک قرن و نیم پیش را بگیرد.اما انگیزه واقعی او احتمالا جاه طلبی شخصی و اعتقاد راسخ به برتری فرهنگ یونان بود. و اما در سال۳۳۶ پیش از میلاد زمانی که فیلیپ آماده حمله به آسیا بود در توطئه ای که دربار ایران در آن نقش داشت به قتل رسید٫ و ایرانیان نفسی از سر آسودگی کشیدند. اما هنگامی که پسرش یعنی اسکندر جا پای پدر نهاد این آسودگی خیلی زود به نگرانی تبدیل شد.

باید دانست که اگر نیرو و اراده اردشیر سوم و کفایت وزیر او یعنی باگواس، “من تور” سپهبد یونانی که سرزمین های تابع را قرین آرامش کرده بودند دست به دست هم به پیش می رفت و ادامه میافت از سقوط این کشور در دوران اسکندر جلوگیری می شد ولی بخت با اسکندر یار بود و به زودی حوادثی پیش آمد که شاه و وزیرش هر دو نابود شدند.

3 2 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
1
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x