تیر یشت

0 558

تیریشت، در کنار آبان یشت و فروردین یشت و مهریشت، یکی از زیباترین یشت ها و دربرگیرندۀ یکی از دلکش ترین افسانه های اساطیری ایران است. تِشتَر ستاره و ایزدی فرهمند است که به صورت اسب سفید زیبایی با گوش های زرین و لگام زر نشان در پهنۀ آسمان جای دارد و همۀ آفریده های سپنته مئینیو خواهان دیدار اویند. اهورامزدا او را در شایستگی ستایش و برازندگی نیایش برابر خود آفریده است.


نبردِ اَپوش، دیو خشکی با تِشتر ایزد باران در پهنۀ آسمان اوج برخورد ایرانیان با بی آبی است. به همین اعتبار شاید بتوان تیریشت را حاصل اندیشۀ آن گروه از ایرانیانی دانست که باشندۀ فلات کنونی ایران بوده اند. در تیریشت برای پیروزی بر اپوش، از تِشتَر ستایش می شود، ایزدی که آب های ایستاده و جاری، جویبارها و برف و باران خواهان دیدار اویند و در انتظار وقتی که چشمه های آب، سترگ تر از شانۀ اسب ها به جریان درآیند تا کشتزاران و دشت ها را و ریشۀ گیاهان را از رطوبت خود نیرو بخشند.


نبرد تِشتَر با اَپوش در سه مرحله ئ هر مرحله در ده شب و در صورت های فلکی متفاوت، انجام می گیرد. در هر سه مرحله تشتر برای پیروزی بر اپوش تقاضای هوم و قربانی می کند و وعدۀ رفاه، گاو و اسب و بیشتر از همه وعدۀ کمال روان می دهد. در ده شب نخست تشتر پیکری جهانی می پذیرد و به شکل جوانی پانزده سالۀ درخشان، با چشمان روشن، بلند بالا، توانا و چُست و مردی که برای نخستین بار کمربند بسته و نیرو گرفته و به بلوغ رسیده در فروغ پرواز می کند. این مرحله از نبرد که سه شب و روز به طول می کشد و به پیروزی اپوش می انجامید. سپس تشتر در ده شب دوم به شکل یک گاو زرین شاخ در فروغ به پرواز در می آید. و سرانجام در ده شب سوم به پیکر اسبی سفید و زیبا، با گوش های زرین و لگام زر نشان در فروغ پرواز می کند، تا به هنگام ظهر، رعد آسا بر دیو اپوش که در پیکر اسبی سیاه و کَل را می جنگد پیروز می شود و او را از دریای فراخکرت دور می راند و باران بر زمین فرو می بارد.


ایران شناسان از دیرباز متوجه همگونی روایت اپوش و تشتر با داستان “داستان توفان” شده اند. نخستین بار ظاهرا در سال 1852 ویندیشمن این همگونی را مطرح کرد و کمی بعد کُسُویچ دقایق بیشتری را بررسی کرد. در سال 1871 میلادی با این که اشپیگل در نگاهی ئیگر، به نشانه های خوبی رسید، سرانجام نتوانست با این نظر موافق باشد.
پیداست که بندهای 6، 37 و 38 تیریشت در پیوند با داستان آرش شیواتیر (کمانگیر) است. تعیین مرز ایران زمین به وسیلۀ پرتاب تیر آرش نشانۀ دیگری است برای این برداشت که باید سرایندۀ تیریشت باشندۀ فلات کنونی ایران بوده باشد.


تیریشت 16 کرده و 62 بند دارد. با تیریشت می توان به برداشت ایرانیان باستان از ستارگان و غوغای درخشانِ شبانۀ آنها نزدیک شد و به یکی از علل علاقۀ ایرانیان باستان به ستارگان پی برد. شهر آسمان در تیریشت، شهری است با راه ها و اسبریس های باشکوهی که نه در روی زمین یافت می شوند و نه در خیال افسانه پردازان. شهری است از جنسی دیگر! برای تجسم بزرگ ترین و با شکوه ترین اسبریس جهان در شهر آسمان، تنها باید تیریشت را خواند و اندیشید به اسب زیبایی که شهریار نیک سرشتِ شهرِ آسمان است و شب هنگام با گوش های زرین و لگام زر نشان در فروغ بی کران به پرواز در می آید …

سرچشمه
هزاره های گمشده-رجبی

0 0 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x