نبرد نمارق جنگ مرزی ایران و اعراب

1 340

جنگ نمارق چیست؟

نبرد نمارق (به عربی: معرقة النمارق) (634 پس از میلاد) درگیری بین مسلمانان و ساسانیان بود جنگ نمارق، نزدیک کوفه امروزی (عراق) رخ داد.

در دوران خلافت ابوبکر، مسلمانان به فرماندهی المثنی بن حارثه و خالد بن ولید، الحیره، بخشی از امپراتوری ایران را فتح کردند.

پارسیان خشمگین شدند و مصمم شدند که حیره را از مسلمانان پس بگیرند. رستم فرخزاد، سردار معروف ساسانی، عده ای از بستگان خود از خاندان اسپهبودان را به همراه چند سردار ایرانی فرستاد. خالد بن ولید قبلاً به سوریه رفته بود، بنابراین مثنی مجبور شد به تنهایی بجنگد. عمر ابوعبید را با نیروهای کمکی فرستاد. در نبردی که بعد از آن پارسیان شکست خوردند.

آغاز جنگ نمارق

مثنی در سپتامبر 634 پس از میلاد از مدینه به حیره بازگشت.

پارسیان دو نیرو را مأمور جنگ با مسلمانان کردند. یکی به فرماندهی نرسی قرار گرفت و در کسکر مستقر شد. لشکر دیگر به فرماندهی جابان موظف شد به سمت حیره حرکت کند. منادیانی به مناطق مختلف عراق فرستاده شدند تا با توسل به احساس شرافت دینی مسلمانان، قیام را علیه مسلمانان برانگیزند.

مثنی که ایرانی ها را در حالت تهاجمی دید، تصمیم گرفت در حالت دفاعی باقی بماند. همه پایگاه های مسلمانان در سواد عقب نشینی کردند و همه پادگان های مسلمانان به غرب فرات عقب نشینی کردند. هنگامی که جابان از سواد می گذشت، با مقاومت مسلمانان روبرو نشد. چون جابان به حیره نزدیک شد، مثنی حیرا را تخلیه کرد و به خفتان نزدیکتر به صحرا حرکت کرد. استراتژی این بود که ایرانی‌ها را وسوسه کنند که تا حد امکان به صحرا نزدیک شوند.

ابوعبید در سپتامبر 634 با نیرویی متشکل از هزار مرد جنگنده از مدینه به راه افتاد. در راه او مردان جنگجوی بیشتری را از قبایل به خدمت گرفت و هنگامی که در اوایل مهرماه به خفتان رسید، نیرویی متشکل از 40،000 مرد جنگی همراه خود داشت.

جابان از فرات گذشت و در نامرق نزدیک محل کوفه امروزی اردو زد. ابوعبید با نیروهای مسلمان از خفتان حرکت کرد و به نمارق آمد.
در نمارق دو سپاه برای نبرد مستقر شدند. ایرانیان حمله را رهبری کردند، اما صفوف مسلمانان محکم ایستادند. سپس مسلمانان به حمله پرداختند و ایرانیان مجبور به عقب نشینی شدند. مسلمانان این اتهام را مضاعف کردند و پارسیان با سردرگمی عقب نشینی کردند. این نبرد با شکست پارسیان به پایان رسید که شکست سنگینی خوردند.

اسیر شدن جابان و گریختن او

خود جابان به دست یک سرباز مسلمان اسیر شد. جابان هویت خود را فاش نکرد و با اسیر خود چانه زد و با باهوشی توانست بگریزد.

بعدها مشخص شد که جابان فرمانده قوای پارس بوده و به دلیل فرار کرده است. موضوع را به ابوعبید گزارش دادند. ابوعبید از اینکه یک سرباز مسلمان در واقع به جابان وعده داده بود احساس رضایت می کرد و مسلمانان نمی توانستند از این قول عقب نشینی کنند.

سرچشمه:

مسعود، حسن (1366). تاریخ اسلام، جلد 1. انتشارات اسلامی. پ. 109.
5 1 رای
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
6
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x