داستان بهرام چوبین، نابغه نظامی ایران

0 325

بهرام چوبین در تاریخ

بهرام چوبین یا وهرام چوبین که با لقب مهربندک (خدمت میترا) نیز شناخته می‌شود، از نجیب‌زاده‌ها، رهبران سیاسی امپراتوری ساسانی بود. بهرام چوبین در جنگ بهرام چوبین با چینی ها به یک نابغه نظامی تبدیل شد.

بهرام چوبین در ابتدا کار خود را به عنوان مرزبان ری آغاز کرد، اما در سال 572 فرماندهی یک نیروی سواره نظام را برعهده گرفت و در محاصره و تصرف دژ کلیدی بیزانس دارا شرکت کرد و به فرماندهی ارتش (سپهبد) آذربایجان (ادورباداگان) منصوب شد.

بهرام به دلیل نسب و منش و مهارت و کارکردهای والایی در ایران به دست آورد. پادشاه ساسانی (شاه) هرمزد چهارم (579-590) قبلاً نسبت به بهرام بی اعتماد بود درجه سپهبدی را از او سلب کرد. بهرام چوبین شورشی را با هدف ایجاد مجدد امپراتوری اشراقی “حق تر” آغاز کرد و خود را با منجی موعود دین زرتشتی معرفی کرد.

پدر بهرام چوبین و نسب او

بهرام چوبین پسر سپهبد بهرام گشنسپ و از خاندان نجیب مهران بود، بهرام چوبین شغل خود را به عنوان والی ری آغاز کرد.

چرا به بهرام چوبین میگفتند

بهرام چوبین به دلیل داشتن بدنی بسیار تنومند و عضلانی و همچنین داشتن عضلاتی خشک، به بهرام چوبین معروف شد.

جنگ بهرام چوبین با چینی ها
جنگ بهرام چوبین با خاقان چین (ساوه شاه)

پس از ارتقاء درجه، لشکرکشی طولانی و بلاتکلیف در سال‌های 572–591 علیه بیزانسی‌ها در شمال بین‌النهرین انجام داد. در سال 588 خاقان ترک باغا قاقان (که در منابع فارسی به ساوه شاه معروف است) همراه با رعایای هفتالی خود به مناطق ساسانی در جنوب اکسوس حمله کردند و در آنجا به سربازان ساسانی مستقر در بلخ حمله کردند و آنها را از پای درآوردند و سپس به آنجا رفتند. این شهر را همراه با طالقان، بادغیس و هرات فتح کردند.

جنگ بهرام چوبین با ترکان

در شورای جنگ در دربار ایران، بهرام چوبین به رهبری لشکری ​​بر ضد آنان برگزیده شد و استانداری خراسان به او سپرده شد. گویا سپاه بهرام از 12000 سوار دستچین تشکیل شده بود.

سپاه او در آوریل 588 در نبرد صخره هیرکانی و بار دیگر در سال 589 بلخ را مجدداً فتح کرد و بهرام چوبینه با لشکر کوچک خود توانست لشگر 300 هزار نفری خاقان را شکست دهد که در نوع خود در طول تاریخ بی نظیر بود.
خزانه ترکان و تاج و تخت زرین خاقان را تصرف کرد. او سپس از رودخانه اکسوس عبور کرد و پیروزی قاطعی بر ترکان به دست آورد و شخصاً باغ قاقان را با شلیک تیر به قتل رساند.
پیروزی در جنگ بهرام چوبین با چینی ها باعث شد بهرام بسیار معروف و محبوب شود.

جنگ بهرام چوبین با رومیان

پس از پیروزی بزرگ بهرام بر ترکان، برای دفع تهاجم عشایر، احتمالاً خزرها، به قفقاز اعزام شد و در آنجا پیروز شد. او بعداً بار دیگر فرمانده نیروهای ساسانی علیه بیزانس شد و با موفقیت یک نیروی بیزانسی را در گرجستان شکست داد.

جنگ بهرام چوبین با رومیان

با این حال، او پس از آن شکست جزئی از ارتش بیزانس در سواحل ارس متحمل شد. هرمزد که به بهرام حسادت می‌ورزید، این شکست را بهانه‌ای برای عزل او از منصب خود قرار داد و او را تحقیر کرد.

بهرام چوبین و هرمز چهارم

به گفته منبع دیگر، بهرام پس از پیروزی بر ترکان مورد حسادت قرار گرفت. وزیر هرمزد چهارم، آذن گوشناسپ، که گفته می‌شود نسبت به بهرام حسادت می‌کرد، او را متهم کرد که بهترین قسمت از غنایم را برای خود نگه داشته و تنها قسمت کوچکی را برای هرمزد فرستاده است.

اما بر اساس منابع دیگر، این درباریان بودند که شبهه هرمزد را برانگیختند. هرمزد با این وجود نتوانست شهرت فزاینده بهرام را تحمل کند و به این دلیل او را رسوا و از دفتر ساسانی برکنار کرد که گویا مقداری از غنایم را برای خود نگه داشته است.

از این گذشته، هرمزد زنجیر و دوکی برای او فرستاد تا نشان دهد که او را برده ای حقیر «مثل زن ناسپاس» می داند. بهرام چوبین که هنوز در مشرق بود خشمگین بر هرمزد قیام کرد. نسخه قیام بهرام چوبین پس از شکستش در برابر بیزانس بوده ایست که توسط نلدکه که در سال 1879 در کتابی منتشر شده است. با این حال، منبعی که ده سال بعد یافت شد تأیید کرد که شورش بهرام در واقع زمانی که او هنوز در شرق بود روی داد.

بهرام چوبین علیه هرمز چهارم پادشاه ساسانی سر به شورش برداشت

بهرام چوبین که از این کار هرمزد چهارم خشمگین شده بود، به قیام پاسخ داد و به دلیل مقام عالی و دانش نظامی فراوان، سربازانش و بسیاری دیگر به او پیوستند. سپس والی جدیدی برای خراسان تعیین کرد و پس از آن عازم تیسفون شد.

این اولین بار در تاریخ ساسانیان بود که یک سلسله اشکانی با شورش مشروعیت خاندان ساسانی را به چالش کشید.

آزن گوشناسپ برای سرکوبی به شورش فرستاده شد، اما در همدان توسط یکی از افراد خود به نام زادسپراس به قتل رسید. نیروی دیگری به فرماندهی سرامس بزرگ نیز برای متوقف کردن بهرام فرستاده شد که او را شکست داد و سرامس در زیر پای فیل‌ها کشته شد

در این میان، هرمزد کوشید تا با برادر همسرش ویستاهم و بندویه «که به همان اندازه از هرمزد متنفر بودند» کنار بیاید. هرمزد به زودی بندویه را به زندان انداخت، در حالی که ویستام موفق شد از دربار فرار کند. پس از مدت کوتاهی، کودتای کاخ تحت رهبری دو برادر در تیسفون رخ داد که منجر به کور شدن هرمز و به سلطنت رسیدن پسر بزرگتر خسرو دوم (که از طرف مادرش برادرزاده آنها بود) شد. دو برادر به زودی هرمزد را به قتل رساندند. با وجود این، بهرام به بهانه ادعای انتقام هرمزد به تیسفون ادامه داد.

جنگ خسرو پرویز با بهرام چوبین

خسرو پرویز سپس به بهرام پیامی نوشت و بر ادعای برحق پادشاهی ساسانی تأکید کرد: «خسرو، شاهان شاهان، فرمانروای فرمانروا، سرور مردمان، شاهزاده صلح، نجات مردم، در میان خدایان، انسان خوب و جاودانه زنده، در میان مردم گرامی‌ترین خدا، بسیار سرافراز، پیروز، کسی که با خورشید طلوع می‌کند و بینایی خود را در شب به امانت می‌گذارد، آن که در اجدادش مشهور است، پادشاهی که نفرت دارد، نیکوکاری که ساسانیان را درگیر کرد و پادشاهی ایرانیان را نجات داد – به بهرام، سردار ایرانیان، دوست ما …. ما نیز تاج و تخت سلطنتی را به صورت حلال به دست گرفته ایم و هیچ آداب و رسوم ایرانی را بر هم نزده ایم… ما آنقدر مصمم تصمیم گرفته‌ایم که در صورت امکان بر جهان‌های دیگر فرمانروایی نکنیم.

اما بهرام به هشدار او توجهی نکرد – چند روز بعد به کانال نهروان در نزدیکی تیسفون رسید و در آنجا با مردان خسرو که تعدادشان بسیار بیشتر بود جنگید، اما در چندین درگیری موفق شد افراد بهرام را عقب نگه دارد.

اما افراد خسرو در نهایت روحیه خود را از دست دادند و در نهایت توسط نیروهای بهرام شکست خوردند. خسرو به همراه دو دایی اش، همسرش و گروهی متشکل از 30 اشراف، پس از آن به قلمرو بیزانس گریختند، در حالی که تیسفون به دست بهرام افتاد.

بهرام چوبین در تابستان 590 خود را پادشاه شاهان اعلام کرد و اظهار داشت که اولین پادشاه ساسانی اردشیر اول (ح.224-242) تاج و تخت اشراقیان را غصب کرده است و او اکنون در حال بازگرداندن حکومت آنهاست.

سلسله بهرام چوبین

بهرام با این باور آخرالزمانی زرتشتی که در پایان هزاره زرتشت، هرج و مرج و جنگ های ویرانگر با هفتالی ها/هون ها و رومیان رخ می دهد و سپس منجی ظاهر می شود، سعی در حمایت از آرمان خود داشت.

در واقع، ساسانیان دوران زرتشت را با دوران سلوکیان (312 پیش از میلاد) به اشتباه شناسایی کرده بودند، که زندگی بهرام را تقریباً در پایان هزاره زرتشت قرار داد، بنابراین بسیاری از او به عنوان منجی موعود کی بهرام ورجاوند یاد کردند.

بهرام قرار بود سلسله اشکانیان را دوباره تأسیس کند و هزاره جدید حکومت سلسله ای را آغاز کند. او شروع به ضرب سکه کرد، جایی که در جلو به عنوان شخصیتی عالی تقلید می شود، ریش دارد و تاجی به شکل تاجی با دو هلال ماه بر سر دارد، در حالی که پشت آن، محراب آتش سنتی را نشان می دهد که دو خادم در کنار آن قرار دارند. با این وجود، بسیاری از اشراف و کاهنان همچنان طرفدار خسرو دوم بی تجربه و کمتر مسلط را برگزیدند.

سکه بهرام چوبین

خسرو دوم برای جلب توجه موریس امپراتور بیزانس (حقوق ۵۸۲–۶۰۲) به سوریه رفت و به شهر شهیروپلیس تحت اشغال ساسانیان پیغام داد که مقاومت خود را در برابر بیزانس متوقف کند، اما بی‌فایده بود.

سپس پیامی به موریس امپراتور روم فرستاد و از او برای بازپس گیری تاج و تخت ساسانی درخواست کمک کرد که امپراتور بیزانس با آن موافقت کرد. در ازای آن، بیزانسی ها دوباره بر شهرهای آمیدا، کارهه، دارا و مارتیروپولیس حاکمیت پیدا کردند. علاوه بر این، ایران موظف بود از مداخله در امور ایبریا و ارمنستان دست بردارد و عملاً کنترل لازستان را به بیزانسی ها واگذار کند.

بازگشت خسرو پرویز و شکست بهرام چوبین

در سال 591، خسرو به سمت کنستانتیا حرکت کرد و آماده حمله به سرزمین های بهرام در بین النهرین شد، در حالی که ویستاهم و بندوبه زیر نظر فرمانده بیزانس، جان میستاکون، که در ارمنستان نیز ارتش تشکیل می داد، در آدورباداگان ارتش تشکیل می دادند.

پس از مدتی خسرو به همراه فرمانده بیزانسی جنوب، نارسیس، به بین النهرین حمله کرد. در جریان این تهاجم، فرمانده بهرام شکست خورد و کشته شد. یکی از دیگر فرماندهان بهرام، بریزاکیوس، در موصل دستگیر شد.

خسرو دوم و نارسیس سردار بیزانسی سپس به اعماق قلمرو بهرام نفوذ کردند و دارا و سپس ماردین را در فوریه تصرف کردند، جایی که خسرو دوباره به عنوان پادشاه معرفی شد. اندکی بعد خسرو یکی از حامیان ایرانی خود به نام مهبد را برای تصرف تیسفون فرستاد که موفق به انجام آن شد.

بهرام چوبین چگونه کشته شد؟

بهرام چوبین چگونه کشته شد؟ بهرام چوبین در نبرد بلاراتون شکست خورد و مجبور شد با 4000 نفر به سمت شرق فرار کند. او به سمت نیشابور حرکت کرد و در آنجا لشکر تعقیب کننده و همچنین لشکری ​​به رهبری یکی از اشراف کارنی در قمیس را شکست داد.

او که دائماً مضطرب بود، سرانجام به فرغانه رسید، جایی که خاقان ترکان، که به احتمال زیاد بیرمودا بود – همان شاهزاده ترکی که در جنگ بهرام چوبین با چینی ها چند سال قبل در جریان جنگ‌هایش شکست خورده بود، با افتخار مورد استقبال قرار گرفت.

بهرام چوبین وارد خدمت شاه ترکان شد و به فرماندهی ارتش منصوب شد و در آنجا به دستاوردهای نظامی بیشتری دست یافت.

بهرام پس از نجات خاقان از توطئه ای که توسط برادرش بیغو (که احتمالاً ترجمه نادرستی از یابغو) انجام شده بود، به شخصیتی بسیار محبوب تبدیل شد.

خسرو دوم اما تا زمانی که بهرام زنده بود نتوانست احساس امنیت کند و موفق شد او را ترور کند. بر اساس گزارش ها، این ترور از طریق توزیع هدایا و رشوه بین اعضای خانواده سلطنتی ترک، به ویژه ملکه انجام شد. آنچه از طرفداران بهرام باقی مانده بود به شمال ایران بازگشت و به شورش ویستاهم (590/1–596 یا 594/5–600) پیوست.

خواهر بهرام چوبین کردویه

پس از مرگ بهرام، خواهرش گوردیا یا کردویه بود که بعد ها به همسری خسرو پرویز درآمد. بهرام سه پسر داشت: شاپور، مهران بهرام چوبین و نوشراد. شاپور به مخالفت با ساسانیان ادامه داد و بعدها به شورش ویستاهم پیوست. پس از پایان شورش، شاپور اعدام شد.

از مهران در سال 633 به عنوان سردار نیروهای ساسانی یاد شده است که در جنگ عین التمر در حمله اعراب به ایران با اعراب جنگیدند. پسرش سیاوش بر ری حکومت کرد و فرخ هرمزد پسر ویندویه را به قصاص نقش خانواده در سقوط و مرگ بهرام کشت.

آخرین پسر بهرام، نوشرد، جد سامانیان بود که در بیشتر دوران حیات خود بر سرزمین‌های شرقی ایران ماوراءالنهر و خراسان حکومت می‌کردند و بر اصل و نسب خود از بهرام تأکید می‌کردند.

داوری درباره بهرام چوبین

داوری درباره شخصی که شکست دهنده دشمنان یک کشور بوده و در عین حال بر ضد شاهنشاه همان کشور شورش کرده است کمی سخت است.
شاید اگر هرمز چهارم به سردار قدرتمند و باهوشی مثل بهرام چوبین بی مهری نمی کرد، شاید اگر بزرگان کشور شاه را بر ضد بهرام بد بین نمی کردند. شاید اگر بهرام چوبین فکر شورش را از سرش بیرون می کرد و به دعوت خسرو پرویز که به او وعده بلند ترین جایگاه دربار را داده بود، قبول می کرد و شاید ….
اگر این شاید ها و اگر ها به واقعیت تبدیل می شد بهرام چوبین یک شخصیت استثنایی و باهوش بود که می توانست حتی تاریخ ایران را تغییر دهد.

در جنگ بهرام چوبین با چینی ها ثابت شد که او یک نابغه نظامی است چرا که با سپاه کوچکی توانست 300 هزار نفر را شکست دهد. شاید اگر او زنده بود در جنگ ساسانیان با اعراب می توانست ایران را از سقوط نجات دهد.

سرچشمه: کرافورد، پیتر (2013). جنگ سه خدا: رومیان، ایرانیان و ظهور اسلام.

0 0 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
1
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x