دوازده زن بزرگ ایران باستان

0 862

زنان نامدار بسیاری در ایران باستان وجود داشته است و زنان در ایران باستان از حقوق و آزادی بیشتری نسبت به تمدن های باستانی دیگر برخوردار بودند، از جمله به گفته برخی محققان، حتی مصر باستان که به دلیل احترام به اصل زنانه در دین و همچنین زندگی روزمره مشهور است. تاریخ ایرانی یک سنت شفاهی بود، با این حال، تا امپراتوری ساسانی (224-651 میلادی) و بنابراین بیشتر آنچه از فرهنگ ایرانی باستان شناخته شده است، از یونانی‌ها می‌آید که مورخان آنها معمولاً ایرانی‌ها را به‌طور نامطلوب معرفی می‌کنند. و شاید زنان نامدار ایران باستان وجود داشته اند که ما از نام های ایشان بی خبریم.
هرودوت به طور معمول ایرانیان را به عنوان افراد مجلل و زنان آنها را به عنوان نقشه کشانی که به نظر می رسید کنترل غیرطبیعی بر مردان خود دارند به تصویر می کشد که به نظر درست و آنچنان که شایسته زنان نامدار ایران باستان باشد، گفته نشده است.

زنان و منابع

در واقع، زنان نامدار ایران باستان به قدری زیاد است که تهیه فهرستی دوازده تنی از ایشان، دشوار است. موارد زیر بهترین جنبه های بسیاری را نشان می دهد که شامل آنها نمی شود. به هر حال ما اسامی زنان نامدار ایران باستان را اینگونه معرفی می کنیم:

  • کاسدان شهبانو
  • آتوسا شهبانو (همچنین به عنوان آتوسا داده شده است)
  • آرتونیس
  • ایرداباما
  • آرتمیس یکم
  • یوتاب آریوبرزن
  • موسا (همچنین به عنوان Thermusa داده می شود)
  • سورا
  • آزادخت شهبانو
  • پوراندخت (همچنین به عنوان بوران)
  • آپرانیک
  • بانو همسر بابک


زنان نامدار ایران باستان

داستان دستاوردهای این زنان از منابع متعددی سرچشمه می‌گیرد: سنت شفاهی ایرانی که در دوره ساسانی و پس از آن به نوشتن متعهد بوده است، مورخان یونانی و رومی، و اسناد اداری/مالی که در لوح‌های سفالی پخته‌ای که در ویرانه‌ها یافت می‌شود، نگهداری می‌شود. از تخت جمشید پایتخت ایرانیان هخامنشی معروف به الواح استحکامات، متون خزانه و متون سفر.
زنان به عنوان مدیر و ناظر، بازرگان، سرباز، منشی دادگاه، کشیش و همچنین کار به عنوان کارگر، صنعتگر، و سرگرم کننده در سمت های خود بودند. یونانی‌ها و رومی‌ها اغلب مردان ایرانی را تحت سلطه زنانشان به تصویر می‌کشند تا ایرانی‌ها را در مقایسه با خود ضعیف و «غیرمردانه» جلوه دهند.

افراد زیر ملکه‌ها، افسران فرمانده، زنان تاجر و مبارزان چریکی بودند که در تاریخ اثر گذاشتند، اما بسیاری از زنان دیگر نیز وجود داشتند که نام‌هایشان گم شده است که مورد احترام نیز بودند. زنان در سمت‌هایی به‌عنوان مدیر و سرپرست، بازرگان، سرباز، منشی دربار، کشیش و همچنین به‌عنوان کارگر، صنعت‌گر و سرگرمی مشغول بودند. زنانی که نام آنها در اینجا به یادگار مانده تنها بخش کوچکی از تعداد کسانی هستند که به زندگی روزمره و میراث امپراتوری های ایران کمک کردند.

کاساندان شهبانو (1. حدود 575-519 پ.م.)

کاساندان همسر کوروش کبیر (حدود 550-530 ق. م) بنیانگذار امپراتوری هخامنشی (حدود 550-330 ق. شهبانو لقبی به معنای «بانوی پادشاه» بود و توسط همسر اصلی یک پادشاه (مادر وارث او) نگهداری می شد. جزئیات زندگی کاساندان مبهم است و او بیشتر به عنوان مادر دومین پادشاه هخامنشی کمبوجیه دوم (ح. 530-522 ق. م.) و خواهرش (و بعدها همسرش) آتوسا شناخته می شود.
به گفته هرودوت، هنگامی که او درگذشت، کوروش غمگین شد و حکم یک دوره عزاداری در سراسر امپراتوری به مدت شش روز را صادر کرد. تا آنجا که شواهد نشان می دهد، ملل مختلف امپراتوری به راحتی از این فرمان تبعیت کردند که نشان دهنده احترامی است که برای ملکه فقید و همسرش قائل بودند. تصور می‌شود که کاساندان، مانند شوهرش، معیاری برای احترام به ملکه‌های ایرانی تعیین کرده است.

این احترام زیاد در تصویرهای ملکه‌های بعدی و احتمالاً معروف‌ترین آن، در مثال ملکه استر در روایت کتاب مقدس که نام او را دارد، مشهود است. در روایت کتاب مقدس، استر – اگرچه اصالتاً ایرانی نیست – به اندازه کافی از سوی شوهرش، پادشاه احترام می‌گذارد که نه تنها می‌تواند یهودیان ایران را از نسل‌کشی نجات دهد، بلکه میزهای دشمنان آنها را برمی‌گرداند تا در عوض، آنها را از بین ببرند.

آتوسا شهبانو (حدود 550-475 پ.م.)

دختر کوروش کبیر، همسر کمبوجیه دوم، بردیا ( اسمردیس) و داریوش اول (ح. 522-486 پ. م) آتوسا بیشتر با نام آتوسا شناخته می شود، نامی که در هرودوت با آن آمده است و از آنجایی که دختر کوروش و کاساندان بود، جایزه بزرگی به عنوان همسر در نظر گرفته می شد. هرودوت (در کتاب III.133) داستان آتوسا را ​​نقل می‌کند که رشد دردناکی روی سینه‌اش پیدا کرد و از پزشک یونانی دموکودس برای درمان او کمک گرفت.

این قسمت از روایت هرودوت توسط محققان بدون چالش پذیرفته شده است، اما با داستانی ادامه می‌یابد که به‌عنوان چیزی نزدیک به حقیقت رد شده است: داستان اینکه چگونه دموکودس فقط آتوسا را ​​معالجه کرد به شرطی که از داریوش اول صحبت کند که او را به عنوان پیشاهنگ پیشرو بفرستد. برای تدارک حمله داریوش اول در سال 490 قبل از میلاد به میهن خود و آتوسا پیشنهاد حمله را در وهله اول به منظور بازگرداندن بردگان یونانی داد.
دموکدس برای دیده بانی فرستاده می شود، با زیرکی نگهبانان ایرانی خود را فریب می دهد و می گریزد.

این یکی از مکرراً تکرار شده‌ترین داستان‌های مربوط به ملکه آتوسا در منابع غربی است، اما در سنت ایرانی، این داستان نادیده گرفته شده است و او به عنوان زنی قوی و مستقل، همسر سه پادشاه و مادر خشایارشا اول شناخته می‌شود. کسب و کار خود را اداره می کرد و دربار و ارتش خود را حفظ می کرد.

آرتونیس (حدود 540-500 پ.م.)

او جانشین فرمانده ارتش تحت فرمان کوروش کبیر بود. گفته می شود که آرتونیس دختر یکی از ژنرال های کوروش به نام آرتباز بوده است، اما ممکن است (یا فقط) در زمان سلطنت داریوش اول خدمت کرده باشد. هیچ چیز خارج از نام او از زندگی یا سابقه خدمت او معلوم نیست، اما او به عنوان نماینده بسیاری از زنان که اکنون در ارتش ایران خدمت کرده اند، شناخته می شوند.

محقق کاوه فرخ نمونه‌هایی از اثاثیه قبرهای کاوش‌شده را یادداشت می‌کند که شواهد فراوانی از زنان جنگجو در ارتش ایران به دست می‌دهد، از جمله مقبره یک زن مربوط به دوره هخامنشی که شامل نیزه، نیزه، کمان و تیر و چاقویی است که به وضوح متعلق به خود اوست. سنت ایرانی همچنین به زن مشهور دیگری به نام پانته آ آرتشبد اشاره می کند که به عنوان یک فرمانده نظامی در زمان کوروش کبیر خدمت کرد و در نبرد اوپیس در سال 539 قبل از میلاد نقش مهمی ایفا کرد (بعدها به شوهرش در تشکیل 10000 جاویدان ایرانی کمک کرد). اطلاعات کمی در مورد او وجود دارد که در مورد Artunis وجود دارد. با این حال، نام این زنان نشان دهنده بسیاری از زنان جنگجوی گمنام دیگری است که در ارتش رتبه بالایی داشتند.

ایرداباما ( حدود 522-486 پ.م)

شناخته شده ترین و ثروتمندترین زن تاجر که در پرونده های شاهنشاهی هخامنشی در تخت جمشید به ثبت رسیده است. ایرداباما عمدتاً در شراب و غلات فعالیت می کرد و بر هلدینگ های تجاری، مراکز تولیدی و املاک در ایران، سوریه، مصر، مدیا و بابل نظارت می کرد.
او فرماندهی نیروی کار متشکل از 480 کارگر را بر عهده داشت و شخصاً بر تولید، فروش و توزیع نظارت داشت. ایرداباما که به طور گسترده با همراهان بزرگ سفر می کرد، وقتی برای انجام تجارت خود به املاک مختلف خود رسید، چهره قابل توجهی بود. او مهر خاص خود را در تأیید اسناد مکتوب داشت – که بیشتر نشان دهنده موقعیت اجتماعی بالای او بود – و زیردستان مرد و زن را برای نظارت بر امور تجاری، جمع آوری درآمد و انتقال پیام ها به کار می گرفت.

آرتمیس یکم ( حدود 480 پ.م.)

شناخته شده ترین زن جنگجوی دوره هخامنشی، دریاسالار نیروی دریایی خشایارشا اول، به خاطر شجاعتش در نبرد سالامیس در اواخر حمله خشایارشا اول به یونان در سال 480 قبل از میلاد مشهور است. به گفته هرودوت، آرتمیسیا اول تنها عضو شورای جنگ خشایارشا اول بود که توصیه کرد یونانیان را در نبرد دریایی در سالامیس درگیر نکنند. او به او پیشنهاد کرد که از طریق محاصره، دشمن را عقب نگه دارد و گرسنه نگه دارد.
گفته می شود که خشایارشا از نصیحت او قدردانی کرد، اما به هر حال به نبردی ادامه داد که در طی آن، با وجود اینکه او در برابر آن توصیه کرده بود، آرتمیس اول ماهرانه جنگید. نیروی دریایی خشایارشا یکم در سالامیس شکست خورد و نشان دهنده آغاز شکست گسترده تر او و شکست تهاجم بود.


او پس از مرگ شوهرش، زمانی قبل از سالامیس، برای پسر کوچکش پیسیندلیس، نایب السلطنه کاریا شده بود، و بنابراین به احتمال زیاد به آنجا بازگشت و سلطنت خود را تا زمان مرگ ادامه داد.

یوتاب آریوبرزن (330 ق. م.)

یوتاب خواهر قهرمان آریوبرزن (1386-330 پ.م) پس از سقوط شوش، اسکندر به سمت تخت جمشید حرکت کرد. پادشاه ایرانی داریوش سوم آخرین شاه هخامنشی(ح. 336-330 پ.م) او ساتراپ آریوبرزنس را فرستاد تا دروازه‌های ایرانی، گذرگاه باریکی که از میان کوه‌ها به دشت‌های پارس منتهی می‌شود، در برابر دشمن نگه دارد. یوتاب در کنار برادرش جنگید و به تعبیر روایات باستانی، یا در نبرد با او در گردنه جان باخت یا با او به تخت جمشید عقب نشینی کرد و در آنجا آخرین ایستادگی را در بیرون از دیوارهای شهر انجام دادند.
آریوبرزانس و یوتاب به مدت یک ماه پارس را نگه داشتند تا اینکه از جناحین خارج شدند، شکست خوردند و کشته شدند. اقدام آنها به داریوش سوم زمان لازم را برای تشکیل ارتش داد، اگرچه این نیرو نیز توسط اسکندر شکست خورد.

موسا (ح. 2 قبل از میلاد – 2 پس از میلاد)

موسا (همچنین به عنوان Thermusa نامیده می شود) یک ملکه اشکانی و هم فرمانروا با پسرش فرهاد پنجم (ح. 2 پ.م.-2 پس از میلاد) بود. او به دربار امپراتوری اشکانی (سلسله اشکانیان از تاسیس تا انقراض) آمد (247 پ.م.-224 بعد از میلاد) زمانی که توسط امپراتور روم آگوستوس نخستین امپراتور روم (27 پ.م.-14 پس از میلاد) به عنوان زن غیر عقدی فرهاد چهارم (چهاردهمین شاه اشکانی) معرفی شد.

معاهده ارمنستان 20 ق.م. موسا از جذابیت ها و استعدادهای مختلف خود استفاده کرد تا جایگاه خود را در نزد فرهاد چهارم ارتقا دهد و در نهایت همسر اصلی او شد. مدتی بعد، او را مسموم کرد و پس از مرگش، تاج و تخت را به دست گرفت و با فرهاد پنجم حکومت کرد. هر دو در سال 2 بعد از میلاد توسط اشراف اشکانی ترور شدند، اما از موسا به عنوان زنی پرانرژی، جاه طلب و در نهایت موفق یاد می شود. اگرچه سلطنت او کوتاه مدت بود – او توانست نقش خود را به عنوان یکی از بسیاری از کنیزهای پادشاه کنار بگذارد و ملکه شود.

سورا (حدود 224 م.)

شاهزاده خانم اشکانی و رهبر نظامی، دختر آخرین پادشاه اشکانی، اردوان پنجم (ح. 213-224 پس از میلاد). تصور می‌شود که سورا در ارتش خدمت کرده و احتمالاً مشاور پدرش در طول سلطنت او بوده است.
با این حال، این نامشخص است، زیرا هیچ سابقه ای از خدمت قبلی او وجود ندارد و او تنها پس از اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی (ح. 224-240 پس از میلاد)، که سابقاً ژنرال ارتش اشکانی بود، بر ضد اردوان پنجم شورش کرد و اشکانیان را سرنگون کرد، وارد تاریخ شد.
امپراتوری ساسانی آرتابانوس پنجم در سال 224 پس از میلاد در نبرد کشته شد و سورا سپس با تاکتیک‌های چریکی به نبرد با ساسانیان ادامه داد تا از پدرش انتقام بگیرد ولی او در جنگ با سپاهیان ساسانی کشته شد.

آزادخت شهبانو (حدود 240-270 میلادی)

گمان می رود آزادخت، همسر اصلی شاپور اول ساسانی فرزند خلف اردشیر، الهام بخش و مشوق تأسیس مرکز فکری و پزشکی معروف گوندیشاپور، بیمارستان آموزشی، کتابخانه و بزرگترین موسسه آموزش عالی زمان خود بوده است.

تأسیس گوندشاپور مدت‌هاست که زیر نظر شاپور اول اتفاق افتاده است، اما محققان امروزی به شواهدی اشاره می‌کنند که این آزادخت بود که برای اولین بار پزشکان یونانی را به منظور ایجاد آنچه که به پارادایم بیمارستان و پزشکی مدرن تبدیل می‌شد به دربار آورد. مرکز و همچنین ایجاد استانداردهایی برای فعالیت های دانشگاهی. همچنین گفته می شود که آزادخت یک شمشیر زن ماهر، دیپلمات بود و – مانند بسیاری از زنان سلطنتی – ممکن است تجارت خود را اداره کند.

پوراندخت (ح 629-631)

پوراندخت نخستین پادشاه زن جهان که با نام‌های بوران و پوران نیز شناخته می‌شود، دختر خسرو پرویز ساسانی (ح. 590-628 میلادی) بود که در سال 629/630 پس از میلاد به سلطنت رسید و اولین امپراتور امپراتوری ساسانی شد. او برای مدت کوتاهی توسط خواهرش آذرمیدخت پادشاه زن ایرانی (ح. 630 میلادی) خلع شد، اما پس از ترور آذرمیدخت، تاج و تخت را به دست آورد.

پوراندخت امپراتوری را در زمانی تثبیت کرد که این امپراتوری به طور پیوسته از طریق درگیری های داخلی و تهدیدهای خارجی در قالب مهاجمان و ارتش های مسلمان عرب در حال تضعیف بود. او روابط دیپلماتیک خوبی با امپراتوری بیزانس برقرار کرد، اقتصاد و زیرساخت ها را بهبود بخشید، و تلاش کرد تا امپراتوری را به شکوه سابق خود در زمان پادشاهان قبلی بازگرداند. او توسط یک جناح سیاسی رقیب ترور شد که در نهایت پادشاه یزدگرد سوم آخرین پادشاه ایران را جایگزین او کرد.

آپرانیک (651 پس از میلاد)

آپرانیک یک دختر شیر دل از خاندان سورن بود که فرمانده ارتش ساسانی در برابر نیروهای مهاجم عرب-مسلمان در زمان سلطنت یزدگرد سوم آخریت پادشاه ایران (632-651 میلادی) بود. مسلمانان عرب در طول قرن هفتم پس از میلاد به طور پیوسته به ایران تجاوز می کردند و بر خلاف سایر تهدیدات امپراتوری، از تاکتیک های بدیع مانند حملات ضربه و فرار، استفاده گسترده از سواره نظام شتر سوار (که در حالت آزاد بهتر عمل می کرد، استفاده کردند و همچنین توانستند ارتش بسیار بزرگتری نسبت به ساسانیان به میدان بیاورند.

آپرانیک آخرین نیروهای ساسانی را برای دیدار با اعراب در نبرد فرماندهی کرد و سرانجام شکست خورد. پس از آن، او به مبارزه ادامه داد و در یک جنگ چریکی شرکت کرد تا اینکه در جنگ کشته شد.

بانو، همسر بابک ( حدود 838 م.)

بانو خرمدین همسر قهرمان و آزادیخواه بابک خرمدین (متوفی ۸۳۸ میلادی) بود که با نیروهای اشغالگر خلافت عباسی جنگید. تا زمانی که بانو و همسرش فعال بودند، مسلمانان عرب تقریباً 200 سال کنترل ایران را در دست داشتند و با این حال مقاومت ایران در برابر تسلط خارجی متوقف نشده بود. بانو و بابک یک هسته مقاومت را رهبری کردند و به عباسیان حمله می کردند و پیوسته موفق بودند. آنها در نهایت تنها زمانی توسط مقامات عباسی دستگیر شدند که توسط یکی از نزدیکانشان مورد خیانت واقع شدند و سپس اعدام شدند.

جمع بندی

در اینجا لیست زنان نامدار ایران باستان را به پایان رساندیم.
پس از سقوط امپراتوری ساسانی در سال 651 پس از میلاد، مسلمانان عرب این فرهنگ را در تلاش برای جانشینی فرهنگ خود سرکوب کردند. دین، آداب و رسوم و سنت های ایرانی باستان، به ویژه رعایت آیین زرتشتی، و سایر ارزش های فرهنگی، از جمله برابری و استقلال زنان، سرکوب شد.
زنان پس از آن به شهروندان درجه دو تبدیل شدند که برای مسافرت، تجارت، ازدواج یا ادامه تحصیل به اجازه مرد نیاز دارند. مقاومت در برابر سلطه مسلمانان اعراب تا زمانی ادامه یافت که ایرانیان اسلام را پذیرفتند و به مرور زمان توانستند سلسله های حکومتی خود را تأسیس کنند، اما الگوی قبلی برابری زنان دیگر هرگز در همان سطحی که در دوران امپراتوری ساسانی وجود داشت تحقق نیافت.

پوراندخت و آذرمیدخت آخرین دو ملکه ایرانی هستند که لقب شهبانو و ملکه ملکه ها را تا سال 1967 پس از احیای دوباره آن در زمان سلسله پهلوی، بر عهده داشتند.

خوانندگان گرامی میتوانند نظرات خودشان را درباره موضوع زنان نامدار ایران باستان و همچنین معرفی های بالا در زیر صفحه در بخش نظرات اعلام نمایند. شما کدام یک از شخصیت های گفته شده را می شناختید؟ و نام کدام یک را تا به حال نشنیده بودید؟
لطفا افکار خود را در زیر در بخش کامنت ها برایمان ارسال کنید.

سرچشمه: تاریخ پارسی

0 0 رای ها
رأی دهی به این نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
اندیشه خود را به یادگار بگذارید!x